Virgool - ویرگول

شعرحافظ

by

انس و الفتم با شعر حافظ ریشه در کودکی من داره به روزگاری که پدر برامون داستانهای شاهنامه رو تعریف میکرد و بینابین داستان شعر مربوط به همون قسمت رو هم میخواند پدرم حافظه فوق العاده ای داشت و هنوزم همچنان در نود سالگی اونو حفظ کرده به گفته پدرم در زمان کودکی پدر بزرگمون که معلم بودن به پسرها فردوسی و به دخترها شعر حافظ درس میدادند و این داستانها ثمره آموزش کودکی ایشون بود بهر حال من با فردوسی و داستانهای حماسی فردوسی الفتی عجیب داشتم ولی گهگاه کتاب حافظ قدیمی ای رو که پدرم میخوند نگاه میکردم هر چند رمز و رموز شعر حافظ با اقتضای کودکی من جور نبود همنشینی با پدر ما رو هم ترغیب به خواندن میکرد پدر همیشه اهل مطالعه بود تا کتابی می‌دید شروع به خوندن می‌کرد ازشاهنامه که انیس همیشگی اش بود تا قلعه الموت و ماری آنتوانت و کتابهای دیگر الکساندر دوما که آن روزها رونقی داشت این انس بعدها در من بیشتر و بیشتر شد شعر حافظ حفظ میکردم و اگر کتابی یا موضوعی در زمینه حافظ بود مطالعه میکردم اما هیچکدام به اندازه احساسی که از شنیدن تک بیتی که استاد حمید منوچهری مجری قدیم رادیو و تلویزیون خوند در من اثری جاودانه بوجود نیاورد شاید در اون لحظه من احساس متفاوتی داشتم ولی بهر جهت طنین صدای حمید منوچهری با این بیت شعر حافظ برای من همیشه زنده است و این حسرت همیشگی برای من باقی موند که نتونستم فایل صوتی اونو پیدا کنم توی این سالها بارها و بارها جستجو کردم و صداهای مختلف و زیبایی رو شنیدم که شعر حافظ رو میخوندند ولی صدای خوندن اون تک بیت برام همیشه زیباترین شعرخوانی حافظ هست تقدیم به استاد حمید منوچهری که گوشه ای ماندگار از ذهن من رو تا ابد برای خودش محفوظ کرده .

دیدم به خواب دوش که ماهی برآمدی

کز عکس روی او شب هجران سر آمدی

تعبیر رفت یار سفرکرده می‌رسد

ای کاج (کاش)هر چه زودتر از در درآمدی

ذکرش به خیر ساقی فرخنده فال من

کز در مدام با قدح و ساغر آمدی