رومینا اشرفی؛ مقتول فرهنگهای وارداتی/ چه کسانی از زیر بار مسئولیت این حادثه شانه خالی میکنند؟
تمام بسترهایی که زمینه قتل دختر تالشی را فراهم کرد؛
قتل رومینا اشرفی، حادثه تلخی بود که قلب هر انسان دردمندی را در جامعه به درد آورد؛ اما این حادثه یک شبه و تنها به دلیل جهل یک فرد اتفاق نیفتاد و حاصل زنجیرهای از پدیدههای فرهنگی اجتماعی در جامعه است که بستر این حادثه را فراهم کردند.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا و به نقل از صاحب نیوز؛ رومینا اشرفی دختر تالشی است که این روزها به دلایلی در صدر اخبار قرار گرفته و زیاد در مورد وی صحبت میشود. دختر 13 سالهای که با پسری که بیشتر از دو برابر سنش، سن داشت دوست شده و از خانه فرار میکند ولی بعد از پنج روز توسط پلیس به خانه بازگردانده میشود و در یک حادثه پدرش در حین خواب با دو ضربه با شیئی به گردن دختر، وی را به قتل میرساند.
نمیتوان این حادثه را دید و عواملی که دست به دست همه دادند تا این اتفاق رقم بخورد و کوتاهی جامعه در قبال این موضوع را مشاهده نکرد.
نیاز جنسی دختران و پسران مجرد
پاسخ جامعه به نیاز جنسی دخترانی که به سن بلوغ میرسند چیست!؟ آن هم در شرایطی که به واسطه فضای مجازی صحنههای مختلف جنسی و تحریکآمیز در مقابل دیدگان عموم مخاطبان از همه سنین قرار گرفته است، مدهای روز لباس آقایان و بانوان عموما دارای چنین جذابیتها و جنبههایی است و فضای عمومی کشور تحت تأثیر تهاجم فرهنگی و علل دیگر مشوّق ارتباط افراد با غیرهمجنس شده است آن هم بدون قائل شدن هیچ گونه محدودیت سنی و از زمانی که فرد خودش را میشناسد. سلبریتیها، شخصیتها و رسانههایی که بارها با ابداع عبارتهایی مانند «کودک همسری» خواستار منع ازدواج در این سنین شدند باید پاسخگو باشند که اگر مدعی هستند این دختر حقّ انتخاب و علاقمند شدن و عشقورزی را داشته است چرا نباید به قول خودشان تن به «کودک همسری» وی میدادند!؟ حجتالاسلام اسماعیل شامحمدی، رئیس حوزه علمیه حضرت ولی عصر عجّلاللهتعالی، در این رابطه در گفتگو با صاحب نیوز با اشاره به این که موضوع ازدواج دختران در این سنین از منظر شرع، عرف و قانون قابل بررسی است، گفت: شرع مجوز ازدواج دختران بعد از رسیدن به 9 سالگی را داده است کما این که در جوامع قدیم فرهنگ، شرایط و بستر این موضوع فراهم بود و دختر در سنین 12 – 13 سالگی آمادگی پذیرش نقش همسر را داشت اما اکنون در اکثر نقاط کشور، خانوادهها طوری دختران را تربیت نمیکنند که بتوانند در این سنین مسؤولیت زن در خانواده را بپذیرند. وی اما افزود: این مسأله مطلق نیست و در نقاطی از کشور هستند جوامعی که دختران را به این شیوه تربیت میکنند لذا عنوان کردن قاعده کلی در این رابطه برای کل کشور صحیح نیست. آری در بررسی این حادثه این سؤال مطرح است که چه بر سر جامعه ما آمده است که میتواند ماجرای دوستی یک دختر 13 ساله با پسری نامحرم را هضم کند اما در برابر ازدواج همین دختر چنان جبهه میگیرد. مخالفت غربزدهها با حکم قصاص جالب تر آن که در این حادثه تلخ که انسانیت در تخت خواب این دختر ذبح شده است، عملکرد همین رسانهها، شخصیتها و سلبریتیهایی که امروز دلسوز این دخترشدهاند خود مانع قصاص نفس این دختر مظلوم است. کسانی که سالها نسخه هدفدار غرب برای حقوق بشر را با عنوان مخالفت با قصاص در کشور فریاد زدهاند باز هم باید پاسخ دهند که آیا اکنون قصاص نفس کمترین حق این دختر از پدرش هست یا نه و آیا مانع از تکرار چنین فجایعی خواهد شد یا خیر!؟ اگر در طول این سالها سلبریتیها، شخصیتها و رسانهها از مجرمانی که حکم اعدامشان صادر شده است حمایت نمیکردند و حکم قصاص ایشان را زیرسؤال نمیبردند تا به فرموده خداوند «لَکُمْ فِی الْقِصَاصِ حَیَاةٌ یَا أُولِی الْأَلْبَابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ: در قصاص زندگی جریان دارد ای اهل فکر»، مانند جنجالی که سر اعدام محمد ثلاث که در فتنه درویشان گنابادی در خیابان پاسداران تهران با اتوبوس چندین مأمور نیروی انتظامی را زیر گرفته و منجر به شهادت و مصدومیت چندین نفر از ایشان شد، آیا باز هم شاهد چنین تعدیهایی به جان مردم بودیم!؟ الگوسازی رسانهها برای ترویج خشونت نمیتوان ماجرای رومینای 13 ساله را دید و سخنی از مهمترین رکن فرهنگسازی و جریانسازی در جامعه یعنی رسانه به میان نیاورد. حسینعلی رحیمی، کارگردان و تهیهکننده تلویزیون، در این رابطه از نقش غیرقابل انکار رسانهها در جهتدهی افکار عمومی و الگوسازی برای مردم سخن گفت و تصریح کرد: بارها این مسأله به ویژه در حوادث تجربه شده است که چگونه با ورود رسانهها به مسألهای مانند اظهار نیاز به کمک به زلزلهزدگان موج کمکهای مردمی در این زمینه به راه میافتد. وی اما در عمق این حادثه به اثرات مستقیم و غیرمستقیم فیلمهای تلویزیونی و سینمایی به سبک زندگی مردم و الگوپذیری ایشان اشاره کرد. اشارهای که انسان را به یاد فیلم جنجالی «خانه پدری» میاندازد که به دلیل ترویج خشونت و سیاهنمایی از جامعه با دستور دادستانی توقیف شده است. در این فیلم خانوادهای به نمایش گذاشته شده است که پدر خانواده در طول فیلم تلاش دارد برای فرزند دختر خود قبری کنده و او را در آن دفن کند. مگر میشود صحنههای خشونتآمیز فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیونی که ناخودآگاه بر روح مخاطب و بیننده نشسته و الگویی خشونتآمیز را در روح او درج میکند در رخ دادن چنین وقایعی نادیده گرفت. موضوعی که نظارت بیشتر در تولیدات صداوسیما، رسانههای تصویری و به ویژه فیلمهای سینمایی را متذکر میشود. پشت پرده خبر اما در کنار همه این سؤالات، سؤال دیگری مطرح میشود که چه میشود بین همه اتفاقاتی که از این نوع در کشور رخ میدهد این اتفاق باید اختصاصا توسط رسانههایی خاص برجسته شود تا دیگر اتفاقات مهم کشور به حاشیه رانده شود. این که پدری از روی تعصب و جهل دست به قتل فرزند خود بزند مسأله غیرقابل قبولی است اما این نیز قابل پذیرش نیست که رسانهها و سلبریتیهایی که خود مطابق دلایلی به نوعی در این حادثه شریک هستند خون این دختر مظلوم را دست مایه موج سواری جدید خود قرار داده و به دوگانگی های خودساخته خود دامن بزنند. انتهای پیام/