کانال رسمی تابناک

«آقایان»، اکشن قدرتمندی با امضای پررنگ گای ریچی

هر تماشاگر حرفه‌ای سینما می‌تواند حدس بزند این کارگردان به ریشه‌هایش بازگردد و اثری در حد و اندازه فیلم‌های تحسین شده‌اش خلق کند؛ اثری که هرچند با اشکالاتی مواجه است، جزو تریلرهای جنایی مهم چند سال اخیر محسوب می‌شود.

https://cdn.tabnak.ir/files/fa/news/1399/3/10/1187038_905.jpg

فیلم سینمایی «آقایان | The Gentlemen» یک اکشن قابل توجه است که امضای پررنگ گای ریچی را دارد و هر تماشاگر حرفه‌ای سینما می‌تواند حدس بزند این کارگردان به ریشه‌هایش بازگردد و اثری در حد و اندازه فیلم‌های تحسین شده‌اش خلق کند؛ اثری که هرچند با اشکالاتی مواجه است، جزو تریلرهای جنایی مهم چند سال اخیر محسوب می‌شود.

به گزارش «تابناک»؛ فیلم سینمایی «آقایان | The Gentlemen» تازه ترین اثر گای ریچی کارگردان انگلیسی و متخصص ساخت فیلم‌های اکشن است که از قضا در گونه کمدی-جنایی نیز طبقه بندی شده است. ریچی گروهی از بازیگران با محوریت متیو مک‌کانهی، کالین فارل، چارلی هونام، میشل داکری، هنری گلینگ و هیو گرانت را در این فیلم مقابل دوربین آلن استوارت برد و با خلق اثری شبیه شماری از آثار تحسین شده‌اش، به ریشه‌هایش بازگشت.

ریچی به یاد بخش ابتدایی دوران کاری خود یعنی آثاری مثل «ضامن، قنداق و دو لوله تفنگ شلیک شده / Lock, Stock and Two Smoking Barrels» که توسط منتقدین ستایش شد و یا «قاپ‌زنی / Snatch» که مورد توجه آن‌ها قرار نگرفت، به سراغ ساخت «آقایان» رفته است. خشونت و توهین و فحش و ناسزا در فضایی پسا-تارانتینویی با یکدیگر ترکیب شده اند و نتیجه‌ کار، طنز بامزه‌ای است که باعث ترشح حجم زیادی از تستوسترون می‌شود.

https://cdn.tabnak.ir/files/fa/news/1399/3/10/1187037_748.jpg

فیلمنامه‌ اثر تا نیمه‌ آن بسیار هوشمندانه است و بخشی از عجیب و غریب بودن آن مقداری زیاد از حد است. «ریچی» لذت می‌برد تا بینندگان را گول بزند و به آن‌ها بقبولاند که باید منتظر اتفاقی بزرگ باشند و در نهایت این اتفاق رخ ندهد؛ اگرچه که استفاده از این تکنیک در بخش‌هایی از اثر به بیراهه رفته که می‌توان به یکی دو مورد هم خیلی دقیق اشاره کرد. نداشتن راوی داستانی قابل اعتماد می‌توان یک شمشیر دولبه باشد؛ مخصوصا اگر در ابتدای روایتی که از این راوی می‌شنویم، گفته شود که شاید تمام این اتفاقات واقعیت نداشته باشند.

داستان  فیلم «آقایان» درباره‌ی دو مرد است که یک بعدازظهر به صحبت درباره‌ یک نقشه‌ باج‌گیری می‌نشینند. فرد باج‌خواه روزنامه‌نگاری به نام «فلچر» (هیو گرنت) است که درخواست ۲۰ میلیون دلار برای منتشر نکردن جرئیات یک عملیات مهم قاچاق موارد مخدر مرتبط با «میکی پیرسون» (متیو مک‌کاناهی) دارد؛ آن هم با داشتن مکان تولید ماری‌جوآناهای او و همچنین اسکلت‌هایی که او در کمدش نگه می‌دارد [افرادی که کشته است].

نماینده‌ «میکی» یعنی «ری» با بازی چارلی هونام توسط «فلچر» انتخاب شده است تا رابط این دو باشد. او با خشم و غضب زیادی به صحبت‌های این خبرنگار گوش می‌دهد و اینکه او از چه اسراری خبر دارد (که از طریق فلش‌بک‌ها با آن‌ها مواجه می‌شویم، فلش‌بک‌هایی که اکثر روایت فیلم را تشکیل داده اند) و حقایق را با یکسری فرضیه‌ها ترکیب کرده و فیلمنامه حالتی «فیلم درون فیلم» به خود می‌گیرد.

https://cdn.tabnak.ir/files/fa/news/1399/3/10/1187066_418.jpg

این رویکرد به «ریچی» اجازه می‌دهد تا دیوار چهارم فیلم را بشکند، راجع به سینمای مدرن نظری بدهد و همچنین چندین لطیفه هم تعریف بکند. برخی از لحظات «دیوار چهارمی» اثر جواب می‌دهند؛ اما اکثر آن‌ها به نظر زائد و اضافی اند. اصلا خوب نیست که در حال تماشای یک فیلم باشید و حس کنید که کارگردان به همان اندازه‌ای که قصد روایت داستان دارد، قصد دارد که توانایی‌های خودش را هم به رخ بکشد.

«میکی» می‌خواهد از تجارت «مواد» خارج بشود تا بتواند زمان بیشتری را با همسر دوست‌داشتنی خود بگذارند. به همین منظور او یک خریدار برای امپراطوری خود پیدا کرده است؛ «متیو»ی آمریکایی (با بازی جرمی استرانگ) و قیمت آن را هم تایید کرده است (۴۰۰ میلیون پوند). یک مهمان جالب دیگر هم البته در فیلم داریم؛ یک آسیایی کله خراب به نام «درای آی» (با بازی هنری گلدینگ) که قیمت زیادی را پیشنهاد می‌کند و با شنیدن «نه» به عنوان جواب اصلا خوشحال نمی‌شود.

او اعلام جنگ می‌کند و گروهی از اشرار را به خدمت درمی‌آورد تا به یکی از آشپزخانه‌های «میکی» حمله بکنند و تصمیم بسیار حیاتی و قاطعی می‌گیرد تا سلسله مراتب تجارت هریون آسیا را به هم بزند. وقتی «متیو» متوجه بدشانسی‌های «میکی» می‌شود از فرصت استفاده می‌کند تا مبلغ کمتری را پیشنهاد بدهد، چیزی که اصلا باعث خوشحالی «میکی» نمی‌شود. در همین حال هم «فلچر» مشغول جمع‌آوری مدارک و گرفتن عکس‌هایی است که در نهایت به «ری» می‌دهد.

«آقایان» فیلم کاملا جذابی است و هرچند اضافات دارد، هیچ‌وقت خسته‌کننده نمی‌شود. بازیگران همگی با قدرت نقش‌های خود را ایفا کرده اند حتی اگر فیلمنامه گاهی شبیه به اثری به نظر می‌رسد که انگار ۲۵ سال پیش نوشته شده است (رفتارها و شخصیت «داکری» به صورت کلی اصلا مناسب دوران #metoo نیست).

فیلم چند صحنه‌ی بسیار خیره‌کننده دارد – ملاقات بین «میکی و «درای آی» یکی از آن‌ها است و نجات دخترک معتاد به هروئین توسط «ری» یکی دیگر از آن‌ها است – اما به صورت یک مجموعه‌ کلی هیچ‌وقت به اندازه‌ بخش‌های مجزای خود موفق نیست. به نظر می‌رسد «ریچی» در حال ساخت چیزی است که توانایی ساختنش را ندارد. فیلم نوعی از سرگرمی دارد که می‌توان به راحتی از آن گذر کرد و نادیده‌ش گرفت اما برای کسانی که منتظر بازگشت «ریچی» به ریشه‌هایش بودند هم راضی کننده خواهد بود. فیلمنامه‌ بیش از حد پولیش شده و استفاده‌ زیاد از حد از تکنیک‌های کارگردانی باعث شده تا اثر نتواند به پتانسیل اصلی خود برسد.