مروری بر چرایی قتلهای ناموسی؛
بازنمایی «حرفِ مردم» در بروز فجایع انسانی
by محمدرضا بختیاریدنیایی که ما در آن زندگی میکنیم، متشکل از شبکههای به هم پیوسته و زنجیروار انسانی است که هر چیزی، حتی شاخصهای مانند «حرفِ مردم» بر آن تاثیر گذار است و میتواند در سطح عموم جامعه به عنوان یکی از ناهنجاریهای فرهنگی زمینههای تشدید کننده دیگرکشی باشد. در این میان توجه به مفهوم «زیست اخلاقی» برای کاستن از بروز فجایع انسانی یک ضرورت است.
به گزارش ایسنا، یکی از انواع فجایع، جرایم و قتلهایی که از گذشته تا به حال وجود داشته است، قتلهای ناموسی است. با توجه به جایگاه انکارناپذیر «ناموس» در میان اقوام و طوایف با فرهنگ عمومی متفاوت، این امر عمدتاً به دستاویزی برای اعمال خشونت علیه زنان به کار برده میشود و در نگاه فرهنگ عامه هر اقلیم، مایه عزت و آبروی مردان یک خانواده است. اوج خشونت علیه زنان «قتل ناموسی» است که در حق همسر، دختر، مادر و سایر خویشاوندان اعمال میشود.
مردان و زنان بیشماری از همهسرزمینها و ادیان میکوشند تا زندگیشان را، در ساحتهای عشق، مسائل جنسی، و خانواده، در فضایی از عمل مسؤولانه و مشارکت سپری کنند. با این همه، در سرتاسر جهان، اشکال ناپسندی از مردسالاری و پدرسالاری، سلطهگری یک جنس بر جنس دیگر به چشم میخورد که به حوادث ناخوشایند و ناگواری منتج شدهاند.
در بررسی وقوع قتلهای ناموسی، دلایل فرهنگی و ربطهای اجتماعی متعددی دخالت دارند که مهمترین آنها باتوجه به ساختار فرهنگی و اجتماعی، میتوان از حاکمیت مردسالاری، فقر شدید فرهنگی، تعصب شدید و بیجا به آیینهای قومی، تبعیض بین زنان و مردان، وجود آیینهای فرهنگی برای ازدواج اجباری، ترجیح فرزند پسر، زنان مقصر همیشگی و بازگشت آبرو با خونریزی نام برد.
همچنین در عصر حاضر جرایم خانوادگی، به یک پدیدهی جهانشمول تبدیل شده است. این جرایم تأثیرات ناگواری را بر اجتماع گذاشته و نابسامانیهای اجتماعات مختلف را ایجاد کرده است. عمداتا قتلهای با انگیزه ناموسی در بخشهایی از جهان رخ میدهد. البته به خاطر طبیعت خصوصی این مدل از جرایم تحقیقات کمی روی این مسئله انجام شدهاست.
پدیده «حرفِ مردم» موضوعی است که بسیاری از مردم به صورت ناخواسته با آن درگیر هستند و امروزه یکی از رایجترین مشکلات بین افراد، ترس از قضاوت مردم و زندگی بر این اساس است. این ترس باعث میشود که تمام جنبههای کوچک و بزرگ زندگی انسان حتی تصمیمهای حیاتی و تعصباتش تحت تاثیر قرار بگیرد و اخلاق زیستی، کرامت انسانی و مسئولیت اجتماعی را با اخلال مواجه کند.
به تعبیری، «آبرو» چیزی است که بیشتر با حرف مردم ریخته میشود و اغلب افراد برای پیشگیری از آبروریزی و پایان دادن به حرف و حدیثها بعضا اقدامات غیر عقلانی انجام میدهند که افکار عمومی جامعه را جریحه دار میکند
زندگی بر اساس «حرفِ مردم» تا حد بسیار زیادی به ویژگیهای شخصیتی هر فرد و نحوه آموزش خانوادگی و فرهنگی او بستگی دارد. یک حرف از یک فکر آغاز میشود. فکرهایی که در ذهن همه انسانها و حتی خودمان هست و حتی اگر دقت کنید، نظم ملموس و قابل درکی در تولید آنها نیست. هرکاری که انجام دهید، قطعا عدهای موافق و عدهای مخالف خواهد داشت. به عنوان مثال داشتن رابطه با جنس مکمل یا ازدواج در سن پایین از جمله پدیدههایی است که همواره موافقان و مخالفانی داشته است.
در این میان توجه به «اخلاق زیستی» یک ضرورت انکار ناپذیر عقلانی برای پیشگیری و ترمیم ناهنجاریهای اجتماعی متعصبانه ریشه دار در حرف مردم است. اخلاقی زیستن کمابیش هزینههایی دارد، ولی آیا فایدهای هم از این اخلاقی زیستن حاصل میشود؟ موضوع اخلاق فقط خلق و خوی انسان نیست، بلکه ساحت باورها، عواطف و احساسات، اراده، گفتار و رفتار را هم شامل میشود. همه اینها به نوعی تحت پوشش اخلاق قرار میگیرند و در تمام این زمینهها اخلاق حرفی برای گفتن دارد. اکنون که جامعه ایران به دلیل اقدام به قتل یک پدر دچار موجی از احساس شده است، مسأله اخلاقی زیستن در ساحت زندگی اجتماعی در فرهنگ عمومی ما بیش از گذشته ضرورت است.
چراکه اخلاقی زیستن باعث میشود که انسان آهستهآهسته به لحاظ روانی از خودشیفتگی و خود محوری رهایی یابد. از بیان گفتههایی تحریک آمیز یا نادرست که تخصصی در آن ندارد پرهیز کند و آگاه باشد که قواعد اخلاقی در هر فرهنگی تعمیمپذیرند، یعنی برای اشخاص مشابه در اوضاع و احوال مشابه حکم مشابه هست و این بدین معناست که انسان دیگر میان خود و دیگری فرقی نمیگذارد. درد دیگیری را درد خود قلمداد میکند و حفظ آبروی دیگران برای خود یک اصل اخلاقی به شمار میآورد.
چون وقتی انسان برای کسی در اوضاع و احوالی حکمی میدهد، طبق اصل تعمیمپذیری برای همه کسان دیگر هم در اوضاع و احوال مشابه همان حکم را میدهد و از جمله این کسان یکی هم خود اوست؛ برای همین کمکم از اینکه خود را تافته جدابافته بداند دور میشود و چیزی در او پدید میآید که از آن به حس نسبتسنجی درست تعبیر میکنند.
یکی از مهمترین ویژگیهای جامعه معاصر، گسترش فناوریها و رسانههای نوین و شیوه ارتباطات فرهنگی آنها در جامعه است. فناوریهای نوین به منبع و مرجع اطلاعرسانی و تبلیغات و ابزاری برای دستیابی آسانتر به افکار عمومی و متقاعدسازی شهروندان و تاثیرگذاری بر نگرشها و رفتارهای اجتماعی و سیاسی آنها تبدیل شدهاند. در چنین فضای سیالی هر حرفی صرف نظر از خوب یا بد بودنش در جامعه به سرعت دست به دست می شود. این انتقال سریع گاه عامل اصلی تحریک افراد برای انجام کارهایی ناخوشایند خواهد بود.
در پایان باید یادآور شد که مسئولیت و اخلاق به معنای ضمانت و تعهد در رفتار است. مسئولیت چیزی با کسی بودن، یعنی به گردن او، در عهده او، در ضمان و پایبندی او بودن است. بنابر این هرگاه انسان متعهد به انجام کاری میشود در حقیقت مسئولیت انجام آن کار را پذیرفته است. ما انسانها بر اساس اصول فرهنگی و اجتماعی هر یک در برابر دیگری مسئول هستیم.
گفته معروفی است که میگوید: «با دیگران طوری رفتار کنید که دوست دارید با شما رفتار شود.» مسئولیت اجتماعی فردی با ایجاد یک موضع فعال نسبت به تاثیرگذاری مثبت بر دیگران و محیط بیرون از دایره خود گسترش مییابد. مسئولیت اجتماعی فردی اساس مسئولیت اجتماعی گروهی است زیرا یک اجتماع از افرادی تشکیل شده است و در نتیجه فرهنگ مسئولیت اجتماعی را مشخص میکند. فراموش نکنیم که هر حرفی ممکن است منجر به عملی شود، بنابر این درابراز نظر پیرامون زندگی دیگران باید دقت بیشتری به خرج دهیم.
محمدرضا بختیاری – کارشناس ارشد علوم ارتباطات اجتماعی
انتهای پیام