https://www.alef.ir/files/post/lg/2020/22/200299.jpg

جامعه خبری تحلیلی الف

دو سوءتفاهم بزرگ در ماجرای رومینا/ چه کسی مطالبه‌گر خون اوست؟

ماجرای قتل وحشتناک رومینا دختر نوجوان شمالی به دست پدرش؛ تحمل این روزها را سخت کرده است. این سختی شاید باعث نادیده گرفتن بخش‌هایی و رخ دادن سوءتفاهماتی در بخش‌هایی دیگراز ماجرا شود.

مهر نوشت: هیاهو امان نمی‌دهد. پست‌ها و استوری‌های اینستاگرام یکی در میان درباره ماجرای رومیناست. توئیتر پر است از مویه سرایی کاربران ایرانی و روزنامه‌ها و سایت‌ها یکی یکی شروع به رو کردن اطلاعات جدیدی از پرونده می‌کنند. مخالفان همیشگی دوباره بهانه‌ای پیدا کرده‌اند تا علیه یکدیگر تیغ بکشند. طرفداران یک فیلم حاشیه دار سالهای قبل ایران که داستانی شبیه رومینا دارد فرصت را مناسب دیده‌اند برای نشان دادن بطلان توقیف کنندگان فیلم و موافقین قصاص نیز علم برداشته‌اند علیه مخالفان قبلی قصاص که حالا با حکم عدم قصاص پدر رومینا زمین و زمان را بهم دوخته‌اند. ماجرا اما همیشه همین‌گونه باقی نمی‌ماند. تعدد مسائل داغ در ایران به زودی مسئله دیگری را به افکار عمومی خواهد کشاند و رومینا به زودی فراموش خواهد شدو مابقی هر آنچه است حکایت دل ژورنالیست‌های بی دل است که هر از چند گاهی به مناسبت اتفاقاتی که امکان استفاده از قصه رومینا وجود دارد این ماجرا را به صدر خواهند آورد و به این ترتیب است که چند هفته بعد از رومینا مزاری خواهد ماند که معلوم نیست کجاست و خانواده‌ای و دادگاهی و حکمی و.... فراموشی.

لابه‌لای همه این هیاهوها و جنجال‌های به زودی فراموش شونده به نظر می‌رسد که احکام و گزاره‌هایی مورد تصدیق واقع می‌شوند که پیش‌فرض‌های آنها با واقعیات همخوانی ندارد اما به دلیل تکرار بی‌رویه مدعا و بی‌پاسخ ماندن در این فضای شلوغ مورد پذیرش اکثریتی فراوان واقع می‌شود

۱. اولین مدعیان خون رومینا چه کسانی هستند؟

واقعیت این است که بدنام شدن برچسب «طرفداری از حقوق زنان» در همه این سال‌ها، معتقدان و طرفداران مذهبی و انقلابی را از رفتن به این سمت به شدت منفعل و هراسناک کرده است و واقعیت بلافصل ماجرا این است که رسانه‌ها، فیلم‌ها و نوشته‌های مذهبی‌ها و انقلابی‌ها از ترس متهم شدن به واژه مبتذل شده و مجعول «فمینیسم» از طرح جانبداری از مهمترین آموزه‌های دینی اسلام در مورد زنان خالی شده است. آن طرف ماجرا هم هست؛ مدعیان طرفداری از حقوق زنان، در جامعه معاصر ایران، آدم‌ها و جریانات خاصی بوده‌اند که بدون قضاوت ارزشی در مورد گزاره‌های ذهنی بعضاً عجیب و غریب آنها، کارکردی جز بدتر شدن وضعیت زنان نداشته‌اند.

در میانه این ماجرای پرهیاهو و پرجنجال، مطالبه حقوق زنان و شرح تاریخی ستم‌های اعمال شده بر آنها؛ اگر کمی از اتمسفر و جار و جنجال‌های ژورنالیستی ماجرا فاصله بگیریم، خیلی واضح است که طبق پیش فرض‌های متفاوت نگاه دینی و نگاه سکولار به دنیا و آدم‌ها، اتفاقاً مدعی اصلی حقوق زنان در ایران باید جامعه مذهبی و انقلابی ایرانی باشند. همه آنهایی که به نظامی با آموزه‌های جمهوری اسلامی اعتقاد دارند اتفاقاً باید معتقد باشند که اگر در نقطه‌ای از این سرزمین به زنی ظلم می‌شود، هم آنها بزرگترین مدعیان پیگیری و طرح آن هستند. ستمی که به گونه‌های مختلف اتفاق افتاده است، با تلقی مدرن سازی زن ایرانی یا نگاه متحجر سنتی دست آویخته به گزاره‌های تحریف شده یا مجعول.

این اولین سوءتفاهمی است که ماجرای رومینا را تهدید می‌کند. طبق آنچه ما از دین و آرمانهای انقلاب سال ۵۷ متوجه می‌شویم مدعی اصلی حقوق زنان در جامعه ایرانی، باید آدم‌های انقلابی و مذهبی جامعه ایران باشند و اتهام و برچسب «فمینیست» در همه این سال‌ها آنقدر بزرگ و ترسناک شده است که ممکن است آدم‌های مذهبی و انقلابی را از ورود به ماجرای رومینا منع کند و این یک اشتباه تاریخی است.

روایات متعدد دینی که به ارزش زن در جوامع اسلامی اشاره دارد؛ حکایات مختلفی که از برخورد بزرگان دین از صدر اسلام تا انقلاب اسلامی با زنان به دست ما رسیده است؛ نگاه پیشروی قرآنی به زنان و… همه و همه در مقابل حکمی که تاکنون صادر نشده است و حتی اکر صادر شود توجیهات آن در فضای کنونی شنیده نخواهد شد فراموش می‌شود و آنچه باقی می‌ماند هجوم یکباره کینه ورزهای قدیمی است.

این فضای دوقطبی سخت آرام شونده بخش بزرگی از انقلابیون و مذهبی‌ها را از ورود به ماجرای رومینا به دلیل ترس از سوءاستفاده کینه‌توزها از این ماجرا بازداشته است و این مسئله به دامن زدن بیشتر به این سوءتفاهم خواهد انجامید.

اگر قتل فجیع رومینا یک مطالبه‌گر داشته باشد آن آرمانخواه و انقلابی هنوز معتقد به سال ۵۷ است که دنبال کرامت انسانی آدم‌هاست و حقوق زنان برایش بسیار اهمیت دارد چون معتقد است آنها به دلایل مختلف در تاریخ ایران مورد ستم واقع شده‌اند. همان‌طور که رهبر انقلاب سال ۹۲ در دیدار با زنان حوزوی و اندیشمند می‌گوید: در مسائل فعلیِ زنان کشور ما به اعتقاد من دو مسئله از همه مهم‌تر یا بگویید فوری‌تر و لازم‌الاهتمام‌تر از بقیّه‌ی مسائل است. یک مسئله، مسئله‌ی اهمّیّت و اعتبار خانه و خانواده است. و دوّم جلوگیری از ضعف و ستم‌زدگی زن در سطوح مختلف، ما زنانی داریم که ضعیفند و محرومند، زنانی داریم که ستم‌زده و مظلومند؛ باید جلوی این مظلومیّتها را گرفت. قوانین مهمّی لازم است که باید وجود داشته باشد، خُلقیّات لازمی وجود دارد که بایستی دنبال کرد که تحقّق پیدا کند، آداب و سننی لازم است وجود داشته باشد که زن در سطوح مختلف ِ -من اینجا یادداشت کرده‌ام- معاشرتی، جنسی، خانوادگی، فرهنگی و فکری دچار ستم‌زدگی نباشد. یعنی از مسائل کاملاً شخصی و خصوصی -یعنی مسائل جنسی- احتمال و امکان ستم‌زدگی زن و مظلومیّت زن وجود دارد، تا مسائل عمومی‌تر مثل مسائل معاشرتی، مسائل خانوادگی...

این ندای رهبری است که در همین سال‌ها از ستم‌زدگی زنان در بخشی از جامعه ایران صحبت می‌کند و خود پرچمدار مقابله با آن شده است.

۲. واقعیت ماجرای رومینا دو بخش دارد

اول اینکه او به طرز خطرناکی توسط یک مرد با اختلاف سنی بالا فریفته می‌شود و با او فرار می‌کند و سپس توسط پدر خانواده به قتل می‌رسد. درست است که فجیع بودن مرحله دو به قدری زیادی است که همه حواس‌ها و توجهات به حق به این سمت جلب شده است؛ اما بعد از فروکش کردن احساسات پاک انسانی علیه این حرکت پدر خانواده خوب است که به بخش اول هم توجه شود. چه اتفاقی در خانواده‌های ایرانی در حال رخ دادن است که یک دختر سیزده چهارده ساله توسط مردی ظاهراً ۳۰ ساله فریب می‌خورد و به فکر فرار از خانه امن خود به ناکجاآبادی وعده داده شده می‌افتد. این دومین سوءتفاهمی است که ماجرای رومینا درگیر آن است. اینکه همه ماجرای رومینا به قتل او توسط پدرش تقلیل یابد.

بیاید کمی حدس بزنیم. رومینا که اتفاقاً بی‌گناه‌ترین فرد این ماجراست در شرایطی به شدت سخت اولاً ذهنش توسط تولیدات فرهنگی رسیده به او از سریال‌های صداوسیما تا سریال‌های ترکیه‌ای و کره‌ای و موسیقی‌های تولید شده در این مملکت و آن ور اب تسخیر شده است. در خانواده‌ای زندگی می کرده است که پناه امنی برای او وجود نداشته است و شرایط زیست فرهنگی اجتماعی او آن‌قدری تأسف‌بار بوده است که در حداقلی‌ترین شرایط نیز حاضر به ترک آن شده است و سرانجام اینکه نزدیک به ۳۰ ساله‌هایی وجود دارند که دختران سیزده چهارده ساله را فریب می‌دهند و فراری‌شان می‌دهند.

این همان چیزی است که در مقابل عظمت خردکننده قتل رومینا به وسیله پدرش به کناری می‌رود. اما در نگاهی بلند مدت هر کدام از این سه عامل چیزی کمتر از یک قتل نفس ندارند و این روزها کسی از آنها حرف نمی‌زند.دوباره به شکلی دیگر تکرار می‌کنیم. دختر تربیت شده در مدارس ایران که با محصولات فرهنگی ایرانی و شاید خارجی ذهنش انباشته شده است مرد ۳۵ ساله‌ای را می‌یابد که با او فرار کند. قسمت نادیده ماجرا انگیزه‌های فرار رومینا از خانه؛ نقش هر آن چیزی که او را به فرار و چیزی به نام فدا کردن همه چیز برای یک عشق نوجوانانه تشویق کرده است و همچنین وجود مردان میانسالی که دختران جوان را طعمه قرار می‌دهند برای رسیدن به هر آنچه دلشان می‌خواهد است.

مسلم است که مرگ رومینا سال‌ها و سال‌ها عزاداری می‌خواهد در تاریخ فرهنگی و اجتماعی این سرزمین باقی خواهد ماند و هبه این زودی‌ها از وجدان ایرانی پاک‌شدنی نیست؛ اما این همه آن چیزی نیست که در این ماجرا رخ داده است. به ویژه اینکه اگر قرار است که دیگر چنین ننگی بر دامان پاک ایران خانواده‌دار اتفاق نیفتاد.

سوءتفاهم دوم اتفاقاً دقیقاً در همین جا رخ می‌دهد. اینکه عده‌ای تصور می‌کنند که گفتگو بحث و بررسی درباره اینکه چگونه رومینا به اینجا رسید تلاشی برای کم جلوه نشان دادن اتفاق اصلی است. خیر! هیچکس قصد ندارد که اهمیت اتفاق اصلی که قتل ناجوانمردانه و فجیع و شگفت آور رومینا به دست پدرش است را کاهش دهد یا اینکه با پرداختن به جزئیات ماجرا؛ توجیهی برای پدر بی‌آبروی داستان پیدا کند.

ماجرا اینجاست که آنچه موجب این تکانه اصلی در فرهنگ و اجتماع امروز ایران شده است مسیری چند ساله را پیموده است که به آن شب ترسناک قتل رومینا منجر شده است. این مسیر باید دیده شود. نباید از برچسب‌های هیجانی و نوجوانانه شبکه‌های اجتماعی درباره هر آنکه می‌خواهد بداند چه بر سر رومینا آمده است تا به مرحله فرار با یک فرد میانسال رسیده است هراسید. بررسی تاریخ زندگی رومینا و آنچه پیش از قتل بر سر او آمده است نه به اندازه قتل اما به اندازه سرنوشت دیگر دختران ایستاده در صف انتظار این مسیر مهم است. آنها را دریابیم.