ناموس در سینما؛ قیصر کجایی که رومینا رو کُشتن؟
مساله بکارت در فرهنگ ایرانی مساله دشوار و دیریابیست، از آن جهت که این مفهوم درباره جامعه دختران مصداق دارد و جامعه پسران خیلی مشمول این مفهوم نمیشوند، یعنی مفهوم غیرت در نسبت مستقیم با بکارت قرار میگیرد و فرد باکره دختریست که از همخوابگی با دیگری گریزان بوده و بکر مانده.
درباره پسران اما در فرهنگ ایرانی مهم نیست که تن به همخوابگی دادهاند یا خیر، به عبارتی پسران قضاوت نمیشوند! در سینما اما چندین و چند فیلم در باب غیرت و ناموس و بکارت ساخته شده که در اینجا چند تا از خاصترهایش را مرور کردهایم. این فهرست کامل نیست و بهانهاش هم که خب ماجرای «رومینا» است.
خانه پدری - کیانوش عیاری
ملوک دختر جوانی است که به دلایل ناموسی، پدرش خواهان مرگ او است و برای این کار به پسر کوچکش به نام محتشم گفته تا قبری در زیرزمین حفر کند تا ملوک را کشته و در آنجا دفن کنند.
این فیلم که قصه اتفاقهای یک خانه قدیمی را از سال ۱۳۰۸ (اوایل حکومت رضا شاه) تا ۱۳۷۹ روایت میکند با بازیگرانی همچون مهدی هاشمی، شهاب حسینی و مهران رجبی، ناصر هاشمی، مینا ساداتی، نازنین فراهانی و… در چند اپیزود ساخته شده و مسائل و مشکلات زنان ایران را در هفتاد سال اخیر به تصویر کشیدهاست.
قیصر - مسعود کیمیایی
یکی از برادران آب مَنگُل به نام منصور (جلال پیشواییان)، فاطی را هتک حرمت میکند. فاطی، پس از نوشتن نامهای به مادر (ایران دفتری) و داییاش (جمشید مشایخی)، خودکشی میکند و در بیمارستان جان میدهد. فرمان (ناصر ملکمطیعی)، برادر بزرگ فاطی، پس از آگاهشدن از موضوع، به دکان برادران آب مَنگُل میرود.
او، چون پیشتر قسم خوردهبوده که دیگر هرگز دست به چاقو نبرد، با دستان خالی با برادران آب مَنگُل روبرو میشود. دو برادر منصور، رحیم (غلامرضا سرکوب) و کریم (حسن شاهین)، او را غافلگیر کرده، میکشند. قیصر (بهروز وثوقی)، برادر کوچکِ فرمان، از سفر جنوب بازمیگردد و پس از آگاهشدن از قضیه، بهقصد انتقام به سراغ برادران آب مَنگُل میرود.
خانه دختر - شاهحسینی
خانه دختر با بازی حامد بهداد، باران کوثری، پگاه آهنگرانی و رعنا آزادیور محصول سال ۱۳۹۳ است. این فیلم پس از اکران در جشنوارهٔ فیلم فجر با حاشیههای فراوانی مواجه شد و بخشهایی از داستان فیلم حذف شد. پس از تغییر مسیر داستان خانه دختر در تاریخ ۱۹ مهر ۱۳۹۶ به صورت محدود در سینماهای ایران اکران شد.
این فیلم داستان دختری به نام سمیرا است که قصد دارد با منصور ازدواج کند، در روز پیش از عروسی مادر منصور سمیرا را برای معاینه نزد دکتر زنان میبرد، اما سمیرا که از این موضوع شوکه شدهاست از این کار ممانعت کرده و در خیابان اقدام خودکشی میکند، پس از اطلاع مرگ وی به دو همکلاسیاش آنها به دنبال دلیل مرگ دوست خود میروند، اما دلیل خودکشی از طرف پدر سمیرا مخفی میشود.
اوریون - علی زمانی
اوریون فیلمی ایرانی ساختهٔ علی زمانی عصمتی با موضوع از دست دادن بکارت یک دختر در یک جامعه بسته و سنتی است. این فیلم در شهر یزد فیلمبرداری شده و در پنجاه و چهارمین جشنواره فیلم لندن دو بار به نمایش گذاشته شد. علی زمانی عصمتی، کارگردان اوریون دربارهٔ امکان نمایش فیلم در ایران میگوید که اکنون به هیچوجه چنین امکانی وجود ندارد، اما وی امیدوار است روزی نگاه مسئولان ارشاد به سینما تغییر کرده و بازتر شود.
در نظر یکی از منتقدین، اوریون از نظر سینمایی فیلم چشمگیری نیست و تنها علت پذیرش آن در جشنواره فیلم لندن، میتواند موضوع جنجالی آن باشد. به ویژه اینکه فیلمهای دیگری که از نظر سینمایی بهتر و قوی تری بودند امسال به این جشنواره ارسال شدند، اما مورد توجه هیئت انتخاب آن قرار نگرفتند.
صادق کُرده - ناصر تقوایی
صادق کُرده فیلمی به نویسندگی و کارگردانی ناصر تقوایی محصول سال ۱۳۵۱ است. صادق (سعید راد)، مشهور به صادق کُرده، در مسیر جادهٔ اندیمشک به اهواز با همسرش (آتش خیر) قهوهخانهای را اداره میکند. شبی در غیاب صادق یکی از دوستان او که رانندهٔ کامیون است به قهوهخانه میآید و پس از هتک حرمت از همسر صادق ناخواسته او را به قتل میرساند.
رئیس پاسگاه (محمدعلی کشاورز) و سرگروهبان، ولی خان (عزتالله انتظامی)، پدر زن صادق، درصدد دستگیری قاتل برمیآیند؛ اما صادق برای گرفتن انتقام از قاتل همسرش کشتار رانندگان کامیون را آغاز میکند. سرگروهبان، ولی خان از سوی رئیس پاسگاه مأمور میشود تا به پروندهٔ قاتل رانندهها رسیدگی کند. او وقتی یقین حاصل میکند که قاتل رانندهها کسی جز دامادش نیست سکوت میکند. رئیس پاسگاه سرگروهبان را تحت فشار قرار میدهد، و روزی که قرار است صادق برای دیدن فرزندش و گرفتن هزار تومان پول، برای عبور از مرز آبی، به خانهٔ پدر همسرش برود، در محاصرهٔ ژاندارمها قرار میگیرد و از پا درمی آید.
لاتاری - مهدویان
امیرعلی (ساعد سهیلی) و نوشین (زیبا کرمعلی) دو جوان بیست و یک-بیست و دو ساله قصد ازدواج با یکدیگر را دارند. خانوادهها چندان موافق نیستند. آنها صبر پیشه کردهاند تا به مرور زمان رضایت خانوادههایشان را جلب کنند. آن دو یک رؤیای مشترک دارند؛ برنده شدن در لاتاری و دریافت گرین کارت آمریکا، اما نوشین به واسطه دوست پدرش برای کار ترجمه به دبی میرود. پس از مدتی امیرعلی خبر دار میشود نوشین خودکشی کرده و او برای پی بردن به راز خودکشی به دبی میرود و میفهمد نوشین گرفتار باندهای قاچاق جنسی شده بودهاست.