کانال خبرگزاری مهر
رضا دهقانی تشریح کرد؛ چگونه کرونا میتواند از تهدید به فرصت تبدیل شود؟
به گزارش خبرنگار مهر، در ادامه سلسله نشستهای مجازی بحرانهای جهانی و رفتارهای متفاوت فرهنگها که توسط انجمن فلسفه میان فرهنگی ایران و پژوهشکده فرهنگ معاصر پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار میشود شب گذشته، سه شنبه ششم خردادماه، نشست «از ایدز تاک رونا؛ اپیدمی ونظریه توطئه» با سخنرانی رضا دهقانی، عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ معاصر پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد. در ادامه خلاصهای از سخنرانی وی میآید؛
۱. پیش از شروع بحث تذکر این نکته لازم است که کسانی با ظهور بحران کرونا فراموش شدند. ضرورت توجه به مسائل و مصائب پیشین با ظهور کرونا از بین نرفته است. در همین راستا به عنوان نمونه تذکر این مسأله لازم است که از سال ۲۰۱۴ تا کنون تنها در دریای میانه حدود ۱۹ هزار نفر کشته شدهاند. بسیاری از آوارگان اهل لیبی البته در صحراهای این کشور یا زیر شکنجه کشته شدهاند و حتی به دریای میانه هم نرسیدند. کشورهای اروپایی در این خصوص نه تنها هیچ کار مفیدی نمیکنند بلکه برای تقویت گارد ساحلی لیبی پول خرج میکنند.
۲. در دموکراسی غربی از اول هم همه یکی بودند. وقتی به تلاشهای سیاست برای مهار کرونا نگاه میکنیم میبینیم که انگار همه انسانها به یک اندازه ارزش ندارند. این دموکراسی ادعایی از اول ظهور یعنی از زمان یونان هم، به خود وفادار نبود. در دموکراسی یونانی همه حق رأی و تصمیمگیری نداشتند. زنان، بردگان، بیگانگان و فقراء استثنا شده بودند. اینها همان کسانی هستند که بعدها تبدیل به «اقلیتها» در جوامع شدند.
۳. چند صد سال بعد که اروپا شروع به استعمار کرد؛ تصویر مردمان بیارزش- با ارزش قویتر شد. هنر و ادبیات غربی نیز در تقویت یک «ما» ی غربی در برابر «دیگری» شرقی یاریرسان بود. چنان چه ادوارد سعید نشان میدهد این ما غربی عاقل و مترقی است. دیگری در وضعیتی نیست که حتی بتواند به شکل منطقی فکر کند و لذا نمیتواند بر خودش کنترل داشته باشد و حکومت کند. استعمار غربی از این تصویر برای رفتار خشونتآمیز ئ استعمار بخشهای بزرگی از آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین استفاده کرد.
۴. جودیت باتلر به کرات میگوید که از چشم غربی امروزی گروهها و مردم «دیگر» خواه در کشورهای دیگر یا اقلیتهای موجود در جامعه غربی حیات واقعی انسانی ندارند؛ یعنی حیات آنها شایسته «سوگواری» نیست. زندگیها اساساً دو دسته اند؛ زندگیهایی که فقدان آنها شایسته سوگواری است و زندگیهایی که فقدانشان شایسته سوگواری نیست یا کمتر شایسته اند. اولی همان اکثریت است که عموماً مرد سفید پوست دگرجنسخواه اروپایی است و دیگری کسی است که یکی از این ویژگیها را نداشته باشد. اوج این سیاست دگرجنسخواه در سیاست راستگرای افراطی تبلور دارد که آشکارا با شعارهای پوپولیستی سعی در تثبیت وضعیت موجود میکند.
۵. در موضوع کرونا غرب خیلی زود وارد عمل شد چرا که کرونا به جهت ویژگیهای بیولوژیکی و البته گسترش جهانیسازی سریعاً انسان غربی را در معرض تهدید قرار داد. کرونان نشان داد علیرغم تمامی ادعاهای موجود در کمبود منابع مالی برای حمایت از مردم دنیا؛ اما غرب توان هزینه کردن دارد. غرب میتواند تمامی مرزهای خود را ببندد و شهروندانش را به خانه بفرستد و پول خرج کند.
۶. اما سیاست راست پوپولیست و یا همان اکثریت اجتماعی در عین حال سعی میکند از شرایط موجود سو استفاده نیز بکند. در واقع اپیدمی ابزاری برای سرکوب دیگری یا اقلیتهای موجود میشود. ابزار اکثریت برای این کار طرح تئوریهای توطئه است. تاریخ اپیدمیها یا پاندمی همواره با نظریه توطئه و نتایج افراطی آن همراه بوده است. سازمان بهداشت جهانی و ادارات بهداشتی مدام نسبت به انتشار اخبار جعلی و شیوع آنها تذکر میدهند.
۷. سیاست راست یا اکثریت در جریان اپیدمی سریعاً اقدام به انتشار اخبار جعلی میکند. چرا؟ چون اقلیتها در جوامع در فرآیندهای ادغام یا یکپارچگی (Integration) موفق بودهاند و اکنون فرصتی برای ضربه زدن ایجاد شده است. ادغام یا همگرایی ایجاد بستر برای بهرهمندی همه از امکانات است و به تعبیر پرفسور علاء الدین المفعلانی، جامعه شناس آلمانی سوری تبار، مجموعه فرآیندهای یاست که ممکن میسازد تا کسانی که روی زمین نشسته اند، بیایند و پشت میز بنشینند. اقلیت در حال ادغام هستند ولی اکثریت سنگ اندازی میکند. پاندمی این فرصت را فراهم میکند. چگونه؟ با تئوری توطئه. به عنوان نمونه سیاست راست افراطی در اروپا سعی میکند نشان دهد که مهاجرین پناهنده که اکثراً مسلمان هستند عامل انتشار ویروس بوده اند. برخی حتی انتشار ویروس را یک سلاح اسلامی میدانند. در این راه از «شبه- پزشکی» نیز استفاده میکنند.
۸. ابزار تئوری توطئه در این راه ایجاد «اینفودمی» است. در والقع اینفودمی مرض عمومی فراگیر انتشار اخبار غلط است. سازمان بهداشت جهانی در جریان ظهور کرونا نسبت به ایجاد اینفودمی تذکر داده بود. در اینفودمی به دو موضوع پرداخته میشود: خاستگاه بیماری و عامل انتشار آنو فرض اساسی در اینفودمی این است که گروهی مخفی یا یک نهاد میخواهد یک کشور یا کل جهان را تحت کنترل خود در آورد.
۹. در جریانم بحران کرونا نیز اطلاعات غلط زیادی منتشر شده اند که برخی از آنها از این قرارند:
- ریشه ویروس کرونا آزمایشگاهی نظامی در چین یا آمریکاست.
- آلبانیاییهای از حیث ژنتیکی به گونهای هستند که در برابر کرونا ایمناند.
- دانا اشلی، فعالی اینترنتی در یوتیوب، در یک ویدئو گفت که ویروس از طریق دکل مخابراتی در ووهان چین منتشر شده است. از اینجا بود که نظریه توطئه دیجیتالیزه هم شد.
- توصیف ویروس کرونا به ویروس چینی از جانب دونالد ترامپ در واقع طرح مقصر برای شکلگیری ویروس بود.
- توصیف کرونا به عنوان «ویروس پاهندگان» در اتریش
۱۰. اما در همه اپیدمیها این نظریات توطئه رشد میکنند و کرونا استثنا نیست. برخی از اپیدمیهای قبلی از این قرارند:
- در نیمه قرن ۱۴ میلادی کسی خاستگاه وبا را نمیدانست. اما اعلام شد که توسعه وبا نقشه اهریمنی یهودیان برای تسلط بر جهان است. این مسأله به نسل کشی یهودیان انجامید.
- بین سال ۱۹۱۸ تا ۱۹۲۰ شیوع «آنفولانزای اسپانیایی» حدود ۲۵ تا ۳۰ میلیون نفر را کشت. این آمار بیش از قربانیان جنگ جهانی اول بود. در نیمه دهه ۳۰ میلادی صحبت از «سم آلمانی» شد و گفته شد که این سم که موجب ظهور این آنفولانزا شده، توسط ارتش آلمان منتشر شده بوده است.
- سال ۱۹۵۰، یک آفت تحت عنوان «سوسک سیب زمینی» در آلمان شرقی منتشر شد که این کشور را در معرض خطر قحطی شدید قرار داد. گفته شد که این سلاح آمریکاییها بوده است که هدف از آن نسل کشی در آلمان شرقی بوده است.
- پس از آنکه ایدز از سال ۱۹۸۳ شروع به انتشار کرد، KGB شوروی این شایعه را در کل جهان منتشر کرد که آمریکا از ایدز به عنوان سلاح شیمیایی استفاده میکند و در واقع وسروس اچ آی وی در آزمایشگاه «فورت دیتریک» آمریکا تولید شده است. جالب است که در مورد کرونا و همچنین ابولا نام این مرکز مطرح شد. در خصوص ایدز ادعا شد که آمریکا این ویروس را روی زندانیان، اقلیتها و دگرجنسباشان آزمایش کرده است. بعد از آن به جهت راههای انتشار ویروس که از طرق کنش جنسی بود، دگرجنس باشان به عنوان عامل انتشار معرفی شدند.
- در مورد ابولا که اولین بار ۱۹۷۶ ایجاد شد نیز تئوریهای مشابهی مطرح شد از جمله اینکه این ویروس در آزمایشگاه فورت دیتریک ایجاد شده و یا برخی آن را سلاح شیمیایی چینی معرفی کردند.
۱۱. در مورد کرونا در فازهای اولیه چینیها و نیز آسیای شرقی به عنوان مقصر اصلی معرفی شدند. اما بعد از فراگیری و ایجاد محدودیتهای گسترده در جوامع غربی نوبت به مقصر تراشی در انتشار ویروس رسید و در اینجا بود که مهاجرین و مسلمانان مطرح شدند. بنابراین اینفودمیهای کرونا معطوف به دو گروه است؛ چینیها و مسلمانان.
۱۲. در خصوص اینفودمی کرونا، بی بی سی همراه با «اندیشکده ضدافراطگرایی مؤسسه گفتگوی استراتژیک» ۱۵۰ هزار پست فیس بوکی را از ۳۸ حساب کاربری مرتبط با حلقههای راست گرا تحلیل کردند و کلیدواژههای مرسوم در اینفودمیها یعنی اسلام، مهاجرین، یهودیت، LGBT، Elite (نخبگان) را مورد بررسی قرار دادند. چهار کلیدواژه نخست از حیث شمار پستها تغییر زیادی نکرده بود، اما محتوای پستهای مرتبط با این واژگان به خصوص برای مسلمانان تغییرات گسترده کرده بود. مسلمانان و البته مهاجرین و حتی یهودیان مورد انتقاد بودند. اما مسلمانان بیش از بقیه مورد انتقاد هستند. در این میان نظریه پردازیهایی هم ضد آنها انجام شد. مثلاً برخی میگفتند مسلمانان خود عمداً خود را مبتلا میکنند تا از این راه به اکثریت برسند. برخی معتقد بودند که باید مسلمانان از محدودیتهای تردد در شهر معاف شوند تا از این راه بیشتر مبتلا شوند و بمیرند و یا برخی میگفتند بات این معافیت مسلمانان خودشان، خود را مبتلا میکنند.
البته استفاده از کلمه نخبه یا طبقه صاحب نفوذ به خصوص با توجه به سه نفر، جف بوزیس، جورج سوروس و بیل گیتس بسیار بیشتر شده بود و بیشترین جهش عددی مربوط به این کلمه است. در تئوریهای توطئه این گونه القا شدند که این سه نفر میخواهند با محدودیتهای تردد، کنترل جوامع را به دست بگیرند. دامنه این اخبار جعلی بسیار زیاد بود. بر اساس این تحقیق دامنه اخبار جعلی به آدرس realfarnacy.com در مدت مورد بررسی ۷/۱ میلیون تراکنش داشته است. از مجموع ۳۴ پلت فورمی اخبار جعلی که این پژوهش بررسی کرده حدود ۸۰ میلیون تراکنش داشته اند. این در حالی است که در همین مدت وب سایت سازمان بهداشت جهانی ۲/۶ میلیون تراکنش و سازمان اپیدمی آمریکا به عنوان مهمترین مرکز بهداشتی برای مقابله با این بیماری در ایالات متحده در مجموع ۴/۶ میلیون تراکنش داشته است.
۱۳. اما بحرانهای پیشین به خصوص بحران ایدز درسهای زیادی میتواند به ما بدهد. هرچند تفاوتهای زیادی نیز بین این دو وجود دارد. این تفاوتها عمدتاً زیستشناختی است، اما تفاوتهای اجتماعی و ساختاری بسیاری نیز شکل گرفته است. در بحران ایدز، این بیماری بسیار دیر مورد توجه رسانهها قرار گرفت. اما در کرونا، به دلایلی که پیشتر گفتیم، همه رسانههای و البته جوامع توجه شدیدی به موضوع کردند. در بحران ایدز، با نوعی هویتمداری، با توجه به اینکه انتقال بیماری از طریق کنشهای جنسی بود، این جامعه دگرجنس باشان و به خصوص گی بود که مقصر انتشار بیماری بیماری قلمداد شد. ریشه اصلی این واکنش هویتگرایی سیاست محافظه کار با پشتوانه اکثریت اجتماعی بود. هنوز هم مشخص نیست که آیا ایدز با کنش جنسی با جنس موافق بین زنان منتقل میشود یا خیر. اما در ایشان نیز در معرض اتهام قرار گرفتند. اتفاقی که در آن زمان یعنی سالهای میانه دهه هشتاد و نود افتاد این بود که جامعه گی و لزبین علیرغم تفاوتها و اختلافها و طرح اتهامهای پیشین فمینیستی به کنشگری گی، به نوعی اتحاد رسیدند. ایشان با پذیرش آگاهانه واژه کوییر که پیشتر به عنوان ناسزا برای هم جنسخواهان به کار میرفت و در واقع به معنای عجیب یا غریب بود، جنبش کوییر را راه اندازی کردند. در تلاشهای آن موقع سعی شد که در مقابله با ایدز تمرکز از مقوله گی بودن یا لزبین بودن برداشته شود و به جای توجه به مقولات جنسیتی به کنشها توجه شود. یعنی در گفتمان ایدز توجه به نقش اقلیتهای جنسیتی و ایجاد هوموفوبیا، جای خود را به توجه به کنش جنسی و راههای انتقال ویروس در آن داد و به جای بحثهای بیهوده هویتی، روشنگری در حوزه رابطه جنسی امن شکل گرفت و کمپینهای مبارزاتی و پیشگیری سیاستهای کلی خود را تغییر دادند.
۱۴. در مورد بحران کرونا نیز بایستی بحثهای هویت مدار و توطئه گرا رها شده و تمرکز بر خود بیماری بر مبنای واقعیت زیست شناختی باشد. در واقع راه حل از حیث اجتماعی ایجاد نوعی همبستگی فارغ از هویت گرایی است. هوگلر ویشت، سخنگوی بنیاد کمک به مقابله با ایدز در این خصوص میگوید: سیاست باید مردم را مشارکت دهد و آنها را توانا سازد تا مسئولیت به عهده بگیرند. این برای همه بهتر است. ما باید این امکان را فراهم کنیم که همه انسانها بخشی از راه حل باشند و با این موضوع با همدلی و همبستگی عمل کنند. این درسی است که ما از بحران ایدز میتوانیم بگیریم». بنابراین ایجاد کمپینهای مردمی مسئول مهمترین ابزار برای مبارزه با کروناست نه تمسک به سیاست محافظه کار یا هر نهاد هویتمدار دیگر.
۱۵. اما بزرگترین خطری که در کمین است، ظهور موج دوم کرونا است. اگر موج دوم ظهور کند، اعتماد عمومی به علم از دست رفته و آنگاه ابزار اصلی نظریه توطئه یعنی شبه پزشکی وارد شده و قدرت اصلی خواهد شد و دیگر امکان ادامه اقدامات برای مهار وجود نخواهد داشت. این مسأله علاوه بر ناتوانی در مهار ویروس به صدمات و آسیبهای فرهنگی تاریخی بزرگی منجر خواهد شد.
۱۶. اما آنچه میتواند کرونا را از تهدید به فرصت تبدیل کند، تغییری است که در تجربه عمومی ایجاد کرده است. چنان چه اشاره شد اینتگراتسیون مجموعه فرآیندهایی است که طی آن اقلیت خود را قادر میسازد تا از روی زمین بلند شده و پشت میز بنشیند. همگرایی موفق، به معنای ایجاد سرعت در این فرآیندهاست. فرصتی که کرونا به ما میدهد این است که جامعه اکثریت به واسطه محدودیتهای ایجاد شده تجربه روزمره و البته وجودی اقلیت را هر روز تجربه میکند. کرونا و اقدامات، مرز نمیشناسند و لذا با توجه به بسترسازی ایجاد شده بعد از کرونا فرآیندهای همگرایی قاعدتاً بهتر از پیش جلو خواهند رفت.