کانال خبرگزاری مهر
یادداشت؛ ضرورت اصلاح قانون استقلال مالی شهرداریها
خبرگزاری مهر، گروه استانها - مصطفی شریف؛ در اواسط شورای چهارم جلسهای در دفتر روزنامه شهرآرا با حضور اعضای شورا، آقایان دکتر سرویها، نخعی، سهیلی، موحدی و تعدادی از دوستان غیر شورایی برگزار شد، موضوع جلسه در واقع جلب رضایت یا توجیه آقای موحدی بود در مورد مصوبات اخیر یا آتی شورای شهر درباره برجها و ساختمانهای بلندمرتبه مانند پروژه مهر و ماه (حاشیه وکیل آباد) و برج جنوب میدان شهدا (زمین پشت ساختمان فعلی شهرداری مشهد)
در واقع آقایان سرویها، نخعی و سهیلی سعی داشتند به آقای موحدی توضیح بدهند که بایستی ساخت این برجها با تعداد طبقات بالا مصوب شود تا اولاً سرمایه گذار استقبال کند و دوماً با درآمد حاصل از زمین و پروانه آن بخشی از بودجه مورد نیاز شهرداری تأمین شود.
برایم جالب بود، برخی از اعضا آن جلسه ید طولایی در اعتراض به بلندمرتبه سازیهای شهر و تخلف فروشی داشتند و برای همین هم رأی آورده بودند اما حالا موضعشان حداقل در مورد برج سازی فرق کرده بود! چرا!؟ اگر از بنده بپرسید می گویم: اقتصاد شهری.
واقعیت این است که شهردار را شورای شهر انتخاب میکند و موفقیت او به مثابه موفقیت شوراست، مردم نیز زمانی شهردار را موفق میدانند که حتماً چند پروژه بزرگ عمرانی و شهری مانند قطار شهری، تقاطع غیر همسطح، بلوار و… را به ثمر رسانده باشد، اما شهردار برای اجرای این پروژهها بودجه جدیدی نیاز دارد چرا که بودجه حاصل از درآمدهای عمومی به زحمت کفاف امور جاری شهر و شهرداری را میدهد.
در حالی که به طور متوسط ۶۰ درصد بودجه شهرداریهای کلان شهرهای دنیا توسط دولتها تأمین میشود، در ایران تصویب شد شهرداریها باید از لحاظ مالی مستقل و خودگردان باشند! باشند و از آن زمان عملاً روی بودجه دولتی جز در پروژههای ملی نمیتوان حساب کرد، از سویی تجربه یا زیر ساختی برای تأمین مالی وجود نداشت و هزینههای شهرداریها نیز رو به افزایش بود، پس مدیران شهری بایستی سیاستهایی را اتخاذ میکردند تا کمبودها را جبران کنند.
اینجا بود که رفته رفته مسیر تن فروشی شهرها باز شد و مدیریت شهری با مسکوت گذاشتن قوانین یا پا گذاشتن روی خط قرمزها به سمت پروژههایی رفت که در کوتاه مدت درآمدش را افزایش دهد، روزی تخلف فروشی و برج سازی و روز دیگر بلوارکشیهایی که ارزش زمین یا توجیه ساخت را در یک محدوده شهر بالا ببرد، از نماز و کاوه گرفته تا کمربند جنوبی.
میخواهم بگویم این مسائل و مشکلات از بلندمرتبه سازی تا تخلف فروشی و کمربندسازی ریشه در اقتصاد شهری دارد و تا فکری برای این مسئله اصلی نکنیم، در بر همان پاشنه خواهد چرخید، فرقی هم نمیکند شورا و شهرداری از کدام جناح باشد یا با چه شعاری سرکار آمده باشد!
شهر و اداره امور آن گرسنه بودجه است و شکم گرسنه شهر به قول رضا امیرخانی در رُمان «رهش» او را به تن فروشی یا کندن و خوردن از تن خود وا میدارد. تحت فشارهای اقتصادی، سیاسی و رسانهای شهر میشود دخترکی که از فقر تن به ازدواج با فلان پیرمرد پولدار میدهد، اینجا هم بساط فرصت طلبی سرمایه داری جور میشود و شهر منفعل میشود و مطیع! اینجاست که فلان برج روی خط زلزله یا فلان مرکز تجاری بدون مطالعه ترافیکی ساخته میشود.
مطمئن باشید اگر فکری برای این مسئله اصلی نکنید اگر شما هم در انتخابات بعدی وارد شورای شهر شوید روزی خواهد رسید که جلسهای مشابه جلسهای که اشاره کردم خواهید داشت با موضوع اینکه بودجه نداریم! شهرداری از سوی جریانات سیاسی رقیب متهم به نا کارآمدی شده! و شما در آن جلسه یا خود موافق هستید و تلاش میکنید دیگران را راضی کنید یا اینکه مانند آقای موحدی مخالفت میکنید و نهایتاً در روز رأیگیری یک رأی خواهید بود بین ۱۵ رأی! پس پروژهای مصوب خواهد شد که چند سال بعد سوژه اعتراض افراد دیگری خواهد شد.
در سالهای اخیر و در هر دو دوره اصولگرا و اصلاح طلب، مدیریت شهری تلاش گستردهای را برای ایجاد منابع جدید درآمدی آغاز کرده است، از طرح بررسی زمینههای جدید درآمدی برای شهرداری تا ایجاد شرکتهای اقماری و هلدینگی، از تلاش برای تسویه مطالبات دولتی تا تحول در ساختار و ایجاد ادارههای جدید مانند توسعه منطقهای، سرمایه گذاریهای نوین، سرمایه گذاری خارجی و…؛ بماند که برخی از ایدهها یا فرصتهای خوب نیز به دلیل قوانین دست و پاگیر و محدودیتهای بی دلیل قانونی از دست میروند.
اینها همه نشان دهنده این است که همه میخواهند با ایجاد منابع جدید، اقتصاد شهر را از اضطراری که او را وادار به تن فروشی میکند، رها کنند اما فاصله بین درآمدهای جایگزین با بودجه مورد نیاز بسیار زیاد است و کیست که نداند مسیرهای جدید درآمدی برای به نتیجه رسیدن نیاز به زمان دارند اما شهر همین الان گرسنه است و بودجه میخواهد! البته در گذشته ساخت و ساز رونق داشت و در شش هفت سال اخیر و با افول ساخت و ساز بخش مهمی از این دره بزرگ با فروش اوراق و استقراض از جیب آیندگان پر شده است و حجمی از بدهی و چالش با بانکها یادگاری است که هر شهردار از سلف خودش تحویل میگیرد.
اگر در ماجرای منطقه ثامن هم تأملی بفرمائید دقیقاً ریشه مشکل و آن چیزی که سبب شد هویت بافت اصیل مشهدالرضا (ع) زیر سایه برجها و مراکز تجاری یا اقامتی دفن شود نیز یک مصوبه ساده اقتصادی بود که میگفت منطقه ثامن باید با تراز صفر ساخته شود، یعنی خودش خرج خودش را در بیاورد! پس بدیهی است که باید مدرسه علمیه و مرکز فرهنگی جمع شود و جای آن برج ساخته شود تا خرج تملک و تجمیع و گشایش مسیرها و اصلاح زیر ساختها در بیاید.
بنده اساساً معتقد به حل ریشهای مسائل و اصلاح فرآیندهای معیوب هستم و برخورد موردی را لازم اما کافی نمی دانم. داستان بلوار نماز یا کاوه یا کمربند جنوبی و… نیز همان است، اگر نه همه میدانند که کمربند جنوبی در انتها به پل نمایشگاه میرسد و بار ترافیکی خود را در انتهای بلوار وکیل آباد پیاده خواهد کرد، یعنی همان جایی که همیشه ترافیک است! این یعنی یک سر این کمربند رهاست و نمیتواند تنبان ترافیک شهر را بالا بکشد اما از دید اقتصادی استارتر خوبی است برای ساخت و ساز و ادامه ماجرا...
صد البته شهردار وقت در زمان شورای سوم نیز با زیرکی تلاش کرده با درگیر کردن منافع بقیه دستگاهها در این پروژه یا جلب رضایت شأن در پروژههای دیگر عملاً امکان بازنگری مجدد در آن را سلب یا خیلی سخت کند، شبیه آنچه که پدیده شاندیز با سهام فروشی به کارکنان و مدیران برخی نهادهای خاص انجام داد!
اینکه جریانات قدرت و ثروت زمینه را طوری فراهم کردهاند که شهر مقابل منافع آنان تسلیم شود یا نیازهای اقتصادی شهر سرمایه گذار را به این سمت هدایت کرده است شبیه همان قصه مرغ و تخم مرغ است و در این مجال دنبال اثبات آن نیستم.
اگر میخواهیم آب از سر چشمه پاک شود بهترین گزینه اصلاح قانون استقلال مالی شهرداریها است و در مرحله بعد تسریع در روند ایجاد منابع جدید درآمدی، در غیر این صورت همیشه در این سیکل معیوب و خروجیهای آن دست و پا خواهیم زد و نهایتاً با ژستهای مختلف تسلیم خواهیم شد.
کارشناس اقتصاد شهری