کانال رسمی تابناک
پول مردم در کانون طمع سیاستمداران؟! /قتل در «خانه پدری» رنگ واقعیت گرفت/اختلاف شرق و غرب به نفع ایران؟
مرور روزنامههای چهارشنبه ۷ خردادماه
لزوم باز تعریف معنی ناموس پرستی، تعدیل نیرو به جای پرداخت حقوق در اورژانس خوزستان، کرونا خط فقر را جابهجا میکند، چوب حراج کرهجنوبی بر ۶۰ سال رابطه حسنه با تهران، فرزندکشی؛ پدیدهای که پایان ندارد، سایه کرونا بر انتخابات ۱۴۰۰، مسئولیت تخمین زلزله مهم بعدی در تهران، خداحافظ دولت سلام مافیا!، نمره پایین مجلس دهم در قانونگذاری و بحران مدارک مخدوش برخی منتخبان مجلس یازدهم از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز چهارشنبه ۷ خرداد ماهدر حالی چاپ و منتشر شد که ماجرای قتل رومینا دختر ۱۴ ساله تالشی توسط پدر و بازتابهای آن در بیشتر روزنامههای امروز با تیترهای انتخاب شده از گزارشهای خبری این اتفاق در صفخات نخست مورد توجه قرار گرفته است.
عناوینی همچون دخترکشیدر خانه پدری(شرق)، فرزندکشی؛ پدیدهای که پایان ندارد(اعتماد)، داس مرگ بر گردن «رومینا»(شهروند)، لزوم باز تعریف معنی ناموس پرستی (آفتاب یزد)، خانه ناامن پدری (ابتکار) و قربانی خانه پدری(ایران) ماجرای قتل رومینا و تحلیلهای مربوط به آن را برجسته کرده اند.
افتتاح مجلس یازدهمو یادداشتهایی درباره چالشها و بایدهای منتخبان مجلس یازدهم در دوره ۴ ساله پیش رو نیز دیگر موضوعی است که در چند روزنامه محل گزارش و یادداشت شده است. انتخاب رئیس مجلس یازدهم و گمانه زنیها درباره آرایش سیاسی در آستانه انتخابات ۱۴۰۰ هم موضوع دیگری است که در روزنامههای امروز مورد توجه قرار گرفته است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
قتل در «خانه پدری» رنگ واقعیت گرفت
رضا نامجو روزنامهنگار و کارشناس حقوقی طی یادداشتی در شماره امروز همدلیبا موضوع قرار دادن قتل ناموسی دختر ۱۴ ساله تالشی توسط پدرش نوشت: وقتی به بهانه ترویج خشونت جلوی اکران فیلم «خانه پدری» گرفته شد، بهاحتمال مسببان این سانسور به خود میبالیدند و به ذهنشان خطور هم نمیکرد چند وقت بعد قصه سربریده شدن دخترک ۱۳ سالهای توسط پدر، دهانبهدهان بگردد. آنها که معتقد بودند فیلم توقیفی عیاری حتی پس از ۹ سال در پستو ماندن، نباید به نمایش دربیاید، حالا کجایند؟ قصه پر غصه قتل دخترک نوجوان تنها نمونهای است از قتلهای ناموسی. درست مثل دختر فیلم «خانه پدری». حالا نمونه واقعی فیلم عیاری دارد تمامقد ذهن و ضمیر مردم همین جامعه را در مینوردد تا بگوید: «رومینا، دانشآموز ۱۳ ساله تالشی به جرم فرار با پسری که دوستش داشت، دستگیر و علیرغم اینکه اصرار کرده بود او را به پدرش تحویل ندهند، توسط قاضی به خانوادهاش بازگردانده شد.
رومینا در سفید سنگان لمیر از بخش حویق بهدست پدرش در خواب سربریده شد.» جامعه متأثر شده و دارد پاسخهای غریزی خود را در هر میدانی که در اختیارش قرار دادهاند عرضه میکند. برای خیلیها این سؤال پیشآمده که مجازات پدر چیست؟ بعضی از نقص قانون یا عدم مطابقت رفتار نظام عدالت کیفری با چنین قاتلی سخن میگویند و معتقدند پدرِ دخترکُش باید به اشد مجازات برسد نه آنکه تنها محکوم به دیه شود و در برخی موارد بسته به تشخیص قاضی تعزیر را بر او روا دارند! اینها همه، اما پاسخهایی است از جنس مخدر برای بیماری که خمار است و درمان میطلبد. فردا چه؟ باز این خبر فراموش میشود و نقطه سر خط! قضیه تنها و تنها ازنقطهنظر فرهنگی دارای راهحل میتواند باشد. آنچه از خبرها برمیآید آن است که دختری ۱۴ ساله عاشق پسری شده و پدر مخالف ازدواج آن دو بوده است. آن دو پا به فرار میگذارند و وقتی گیرشان میآورند، قسمت آن است که دختر به «خانه پدری» بازگردد؛ به مسلخش. البته عموی دختر هم درباره اینکه آن پسر رومینا و خانواده او را تهدید میکرد و عکسهای او را هم در اینستاگرام منتشر کرده، حرفهایی زده است. در نهایت، اما نتیجه میشود به قتل رساندن دختر. پدرِ عصبانی که آبروی خود را درخطر و بلکه بربادرفته میبیند، به فکر راهحلی جنونآمیز میافتد. داس در دست به مسلخ دختر میرود و وقتی دخترکَش خواب است، جانش را میستاند! در اینکه رفتار دختر خلاف عرف است و پدر دوستدار آبروی خویش شکی نیست، اما پاسخ آن اشتباه، اشد مجازات است در «خانه پدری»؟ وقتی «خانه پدری» میتواند زودتر از واقعه به پدران و مادران نشان دهد چه فاجعه در کمین است، عدهای از راه میرسند و به فرهنگ نه میگویند. آنها و همه ما شریکان جرم پدر داس بهدستیم. دخترک را قربانی تعصب و پنهانکاریهایمان کردیم، مبادا دیگران درباره ما بد بیندیشند. دستهامان سرخ است از خون تمامی آنها که قربانی چنین رفتارهای غریبی شدهاند. پنهانکاری هرکدام از ما بهاحتمال بیپاسخ نخواهد ماند؛ بر باد رفتن همه داشتههامان! این تباهی تا کی ادامه خواهد داشت؟
پول مردم در کانون طمع سیاستمداران؟!
محمدصادق جنانصفت طی یادداشتی با عنوان پول مردم در کانون طمع سیاستمداران در روزنامه جهان صنعتنوشت: چراغ نخست طمع برای جمع کردن پول مردم برای تامین کسری بودجه را فرهاد دژپسند وزیر اقتصاد در نیمه اردیبهشت روشن کرد. او که در آن روزها از نزدیک شدن شاخص کل قیمت بورس تهران به یک میلیون به هیجان دچار شده بود در یک جمعی از فعالان اقتصادی گفته بود: «اگر ایران بخواهد به رشد اقتصادی معقولی برسد باید حداقل ۱۰۰۰ هزار میلیارد تومان (هزار تریلیون تومان) سرمایه بخش دولتی، عمومی و خصوصی داشته باشد و باید این حجم نقدینگی را از دریای خروشان منابع مردمی کسب کنیم.» چند روز بعد حسین مرعشی از مقامهای ارشد دولتهای اصلاحات و سازندگی و از اعضای اصلی حزب کارگزاران نیز که گویا هر روز دارایی ارزی مردم را شمارش میکرده به رییسجمهور خبر داد برآورد این است که چیزی حدود ۳۰ میلیارد دلار، اسکناس دلار و یورو و سکه در دست مردم است و حالا اگر دولت میتوانست نفت خود را بفروشد رقمی نزدیک به ۲۰ تا ۲۵ دلار در هر بشکه بود. حالا چه اشکالی دارد که وزارت نفت، نفت را با سکه یا دلار و یورو به مردم خودمان با تحویل سه سال دیگر بفروشد؟ اگر بتوانید از این طریق تا جایی که ممکن است سکه و دلار و یورو موجود در جامعه را جمع کنید به نفع اقتصاد کشور خواهد بود.
حالا یک خبر دیگر به نقل از غلامرضا مصباحی مقدم منتشر شده است- تا زمان نوشتن این یادداشت این خبر تکذیب نشده است – که به دولت پیشنهاد کرده برای مهار تورم و رفع کسری بودجه برای مدتی داراییهای سپردهگذاران و بانکها را که از آنها تحت عنوان «داراییهای مازاد» یاد کرده به عنوان «ودیعه» در نزد دولت مسدود و صرف طرحهای عمرانی از جمله توسعه بزرگراه تهران- شمال کند. آقای مصباحیمقدم پیش از این نیز گفته بود باید از سود سپردهگذاران بانکی مالیات گرفت و رقم را نیز برآورد کرده بود.
به این ترتیب یک مقام دولتی که ظاهرا جهتگیری سیاسی خاصی ندارد، یک فعال سیاسی اصلاحطلب و یک روحانی سیاسی اصولگرا به فاصله کمتر از ۲۰ روز چشمشان دنبال اندوختههای شهروندان است که از هراس تورمهای شتابان و کاهش و سقوط ارزش ریال در برابر کالاها منابع خود را در بانکها نگه داشته یا دلار خریدهاند. این سه نفر و سایر دوستان و همفکران ایشان در گروههای سیاسی و مدیریتی حتما میدانند که دولتها وظیفه دارند راههای کسبوکار را بازنگه دارند تا مردم فعالیت اقتصادی کنند و با کسب سود و مزد از محل فروش کالا یا نیروی کار و فکر خود درآمد به دست آورده و بخشی از آن را به عنوان مالیات به دولت بدهند تا دولت نیز با آن درآمد مالیاتی کشور را اداره کند. در ایران، اما حالا که به دلیل کاهش و سقوط درآمد به دست آمده از محل صادرات نفتخام به ته دیگ رسیده این آقایان یادشان افتاده که مردم چقدر پول در خانه و بانک دارند و به دولت راه یاد میدهند چگونه پول مردم را از دستشان درآورد. خوب است اگر آقای مرعشی راهحل خود را اجرایی میداند و تصور میکند در پیشنهادش خیری برای مردم هست آن را به صورت کارشناسی درآورده و به اطلاع افکار عمومی برساند. شاید سبب خیر شد. به آقای مصباحیمقدم نیز توصیه میشود یک نظرسنجی محدود از شهروندان درباره طرح خود انجام دهد تا پاسخ مردم را بشنود.
اختلاف شرق و غرب به نفع ایران؟
مرتضی مکی تحلیلگر مسائل بینالمللی طی یادداشتی با عنوان اختلاف شرق و غرب به نفع ایران؟ در آرمان ملینوشت: دیپلماسی عمومی فعال در عرصه جهانی راهکاری برای مقابله با سیاست رادیکال آمریکاست تا حداقل روزنههای آمریکا در این عرصه بسته شود و تحرکات این کشور خنثی شود. به همین منظور عنوان میشود که رایزنی و دیپلماسی ایران در عرصه جهانی باید فعال باشد این تنها راه است. مقولهای که در وهله اول با استفاده از پتانسیل روسیه و چین میتواند اثرات مثبت کوتاه مدتی در پی داشته باشد. شاید نتوان به طور شفاف در مورد مواضع چین و روسیه صحبت کرد، اما مسائل حاکم بر جوامع و نوع نزاع و ستیزی که بین آمریکا، چین و روسیه به وجود آمده است، نشان میدهد که احتمال زیادی دارد این کشورها در قبال سیاستهای جدید آمریکا در کنار جمهوری اسلامی باشند، اما در خصوص واکنش اروپاییان نمیتوان نظری اینچنینی ارائه داد. در مدت زمانی که از خروج آمریکا از برجام میگذرد اروپا در حفظ برجام تلاش کرد هر چند که در سیاستهای عملی حرکتهای جدی از اروپا دیده نشد و ایران نتوانست از منافع اقتصادی برجام بهره ببرد، اما از نظر سیاسی این اراده وجود داشت و همواره از سوی اروپا در حفظ برجام تاکید شده است. با توجه به رفتاری که اروپاییها در پیش گرفتند.
میتوان حدس زد تا زمان برگزار شدن انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، اروپاییان محتاطانه حرکت خواهند کرد و رفتاری از خود نشان نمیدهند که برجام را از دست بدهند. از سوی دیگر گفتگوهای سختی در خصوص تمدید برنامه تسلیحاتی ایران بین اروپا و آمریکا انجام گرفته است. با اینکه اروپا در بحث نفوذ منطقهای و برنامههای موشکی ایران با آمریکا هم سو است، اما نتایج برجام آنچنان با ارزش است که بخاطر همراهی با آمریکا هزینه سنگینی برای از بین بردن برجام پرداخت نخواهند کرد. مجموعه این واکنشها و رفتارها نشان میدهد که آمریکاییها برای تمدید تحریم تسلیحاتی ایران مسیری بسیار دشوار و پر چالش پیش رو دارند. زمان تحریم تسلیحاتی ایران در ماه اکتبر است شاید از نظر نظامی آنچنان اهمیت نداشته باشد زیرا نه ایران توان مالی خریدهای تسلیحاتی سنگین را دارد و نه دیگر کشورها همچون چین و روسیه مایل به فروشهای بزرگ به ایران هستند، اما لغو تحریمهای تسلیحاتی ایران از منظر سیاسی و حقوقی و تبلیغاتی شکست بزرگی برای ترامپ محسوب میشود. دو سال پیش ترامپ وقتی از برجام خارج میشد انتظار داشت با این رفتار دولتهای اروپایی، چین و روسیه را با خود همراه کند و در نهایت ایران از برجام خارج شود و او به هدف خود که نابودی برجام است برسد. هرچند با خروج ترامپ این توافق به نتایج خود نرسید و جمهوری اسلامی نیز به دنبال بدعهدی اروپاییان تعهدات خود را به تعلیق درآورد، اما لغو تحریمهای تسلیحاتی ایران در این برهه زمانی شکست سنگینی برای ترامپ خواهد بود و او برای انتخابات ۲۰۲۰ به دستاورد پررنگی نیاز دارد که بار تبلیغاتی داشته باشد او به دنبال تحرکات اخیر خود قصد دارد به چنین دستاوردی برسد. ایران باید از دیپلماسی عمومی و رسانهای خود برای رایزنی با کشورهای دیگر و افکار عمومی دنیا استفاده کند و در مقابل این حرکات آمریکا از خود سرسختی و جدیت نشان بدهد. ترامپ نشان داده است که در نزاع بین ایران و آمریکا و در عرصه سیاست این دو کشور زور و قدرت حرف اول را میزند.