آفتاب نیوز
بیکاری ۴۰ تا ۶۰ درصدی در سیستان و بلوچستان/ سفرههای مرزنشینان خالی است
نماینده زاهدان در مجلس شورای اسلامی میگوید: در سیستان و بلوچستان عمده مشکل بیکاری است. میزان اشتغال بسیار مایوسکننده است. در برخی از مناطق استان نرخ بیکاری بین ۴۰ تا ۶۰ درصد است.
ظرفیتهای فراوانی برای توسعه پایدار وجود دارد؛ توسعهای که در برخی شاخهها تنها تئوریهایش تدریس میشود و تبلور عینی پیدا نمیکند. سیستان و بلوچستان حدود ۳ میلیون نفر جمعیت دارد اما به خاطر فقرزیرساختیاش چه در زمینه صنعت و چه در زمینه کشاورزی، مردم مشارکتی در اقتصاد ندارد؛ در نتیجه مانند زیرساختهایشان فقیر ماندهاند. خودشان میگویند سیستان و بلوچستان فراموش شده است.
در شرایطی «علیم یارمحمدی» نماینده زاهدان در مجلس شورای اسلامی از نرخ بیکاری ۴۰ تا ۶۰ درصدی در سیستان و بلوچستان سخن میگوید که تاکید دارد ظرفیتهایی در این استان وجود که نه در ایران که در منطقه نمونه هستند. او در گفتگوی خود با ایلنا شرح میدهد که چه عواملی موجب تعمیق بیکاری در استان شدهاند.
چند سالی است که بحث برخورد با سوختبران در مرزهای سیستان و بلوچستان بسیار پررنگ شده است. این در حالی است که به خاطر ارزان بودن قیمت سوخت در ایران معدود شغلی در ایران به جز سوخت بری رونق دارد. در همین حال عقب ماندگی استان تا جایی مایه اندوه شده است که سردار «محمد مارانی» فرمانده قرارگاه قدس جنوب شرق نیروی زمینی سپاه میگوید رهبری از عقب ماندگی سیستان و بلوچستان نگران است. سرلشکر «رحیم صفوی» هم میگوید ریشه مشکلات و عقب ماندگی در این استان آنقدر عمیق است که با بودجههای فعلی و تخصیصهای جاری نمیتوان این استان را به آبادانی رساند. در چنین شرایطی چرا به جای مخالفت با سوختبری به ساماندهی بازار آن کمک نمیکنند؟
به صورت کلی از قدیم الایام شغل اکثر مردم منطقه جا به جا کردن سوخت بود؛ پس سوختبری مساله امروز و دیروز نیست. اما تا در اینجا صنایع ایجاد نشود و کشاورزی رونق نگیرد، نمیتوانیم از مردم قاطعانه بخواهیم که از سوختبری دست بردارند. استان به خاطر بیآبی به این وضع افتاده است. به صنعت آنهم توجه آنچنانی نشده است. انتظار مردم استان این است که دولت با توجه به جایگاه سیستان و بلوچستان در منطقه و با عنایت به طرح توسعه سواحل مکران با مرکزیت چابهار به توسعه استان توجه همهجانبه کند. بر اساس این طرح که هدف آن پوشش هرچه بیشتر بازار مصرف کشورهایی مانند افغانستان و پاکستان است که به دریا راه ندارند از ظرفیت سواحل مکران استفاده میشود.
قطعا با توجه به ظرفیتهای چابهار این طرح موجب میشود زیرساختهایی در بحث راه و راه آهن ایجاد شود و قاعدتا منابع درآمدی خوبی را برای کشور ایجاد میکند؛ حتی میتوان گفت که توسعه بنادری این چنینی سبب رها شدن از اقتصاد نفتی میشود. اما از این ظرفیتها هم استفاده نمیشود. در نتیجه این توسعه نیافتگی، بیکاری در قسمتهایی از سیستان و بلوچستان در دنیا بینظیر است. در قصرقند و نیکشهر نرخ بیکاری حدود ۶۵ درصد و در چابهار و زاهدان در مرز ۴۰ درصد است.
اینها همه در حالی است که ظرفیتهای فراوانی در این استان متمرکز شده است. معادنی در این استان وجود دارد که مطابق اذعان دولتمردان از نظر میزان ذخایر، نوع فلزات و کانیها در دنیا بینظیر هستند. اگر این ظرفیتها راهاندازی میشد دیگر مردم استان از دردسرهای سوختبری رها میشدند. از نظر ما هم سوختبری شغل نیست؛ چراکه بارها در تصادفاتی که رخ داده راکبین خودروهای سوخت بر جلوی چشم ما سوختهاند. خود مردم هم با وجود این خطرات مایل به این کار نیستند اما چه کنند که مجبور هستند لقمه نانی بر سر سفره ببرند و زن و فرزندانشان را راضی نگه دارند.
ظاهرا دولت به این نتیجه رسیده که نمیتوان تماما امکان جابه جایی سوخت را از مردم منطقه سلب کرد.
دولتمردان ما سوختبری را نکوهش میکنند اما از یک طرف فرمایشات رهبری را داریم. ایشان تاکید کردهاند که نباید کولبران سیستان و بلوچستان را با جاهای دیگر مقایسه کرد؛ چراکه در اینجا بحث قاچاق مطرح نیست.
دولت در جهت اینکه این حرکتها را (سوختبری) نظاممند کند هم ناموفق بوده است. یعنی مردم سوخت را ببرند بفروشند تا درآمدی داشته باشند. بیش از یک سال و نیم از این موضوع میگذرد و همچنان در برهمان پاشنه میچرخد. به همین خاطر بر سر سفره مرزنشینان چیزی نیامده است.
حتی فروش سوخت از طریق تعاونیهای مرزنشین هم نتوانسته تغییری در وضعیت مردم منطقه ایجاد کند؛ چراکه پول آن به موقع دستشان نمیرسد. در حال حاضر اکثر جمعیت استان زیر خط فقر امنیت غذایی هستند. به هر شکل پاسخ این مسائل را باید مردم بدهند؛ چراکه همه همنوع هستیم. در چنین شرایطی باید بودجه کشور به صورت عادلانه توزیع شود.
مردم سیستان و بلوچستان میگویند: «بیشتر از اینکه محروم باشیم، مظلومیم.»
بله متاسفانه دولتها به گونهای محدود نگاه میکنند. آنها در جایی که هستند (مرکز) دایره بسیار کوچکی را میبینند. حاشیه کشور رها شده است و به مردم توجهی نمیشود. مردم این مناطق علیرغم اینکه همیشه پای نظام و انقلاب بودهاند مورد بیمهری قرار گرفتهاند.
مردم منطقه اگر به جا به جایی سوخت روی نیاورند پس چه کنند. با این بیتوجهی دولتها به مسئله توسعه چه کاری از دستشان برمیآید؟ آیا کاری به غیر از این برای آنها متصور بودهایم؟ آنهم با این همه ظرفیت که خداوند در این استان قرار داده است. اینها همه به خاطر ضعف در مدیریت ملی، محلی و منطقهای است. از این ضعفها هم بهرهبرداری میشود. در واقع خودمان بهانه میدهیم.
با همه این شرایط با سوختبران برخورد میشود. «محمدنعیم امینیفرد»، نماینده سیستان و بلوچستان گفته است که نیروی انتظامی نباید با شلیک به خودروهای سوختبران باعث رخدادهای تلخ شود. رهبری هم در سخنان خود تاکید کردهاند «با کولبران برخورد نشود اشکالی ندارد» یا در جای دیگر گفتهاند: «مراد من از مبارزه با قاچاق کالا مقابله با کولبر ضعیف بلوچستانی نیست.» پس چرا با این وجود هنوز گاها خشونت دیده میشود؟
با فرماندهی محترم نیروی انتظامی در این مورد صحبت شده است؛ به گونهای که به نیروهای خود دستور دادهاند که در این زمینه صبر و تامل به خرج دهند و هیچ اقدامی نکنند. با نیروهایی هم که چنین خشونت مرتکب شدهاند به صورت موردی برخوردهایی را داشتهاند. در این مورد به ما گزارشی ارائه کردند و ما از ایشان تشکر کردهایم ولی به آقایان در این مورد توصیههایی کردهایم. گفتهایم که اینجا شغلی وجود ندارد و باید راهی را برای امرار معاش باز بگذاریم. البته نه به این معنا که این کار (سوختبری) رایج شود؛ اما به هرحال باید تا راهاندازی ظرفیتهای جدید اشتغال چه در معادن و چه در قالب توریسم، گردشگری، صنایع دستی، شیلات و... معابری را بازبگذاریم.
مردم در چنین شرایطی اینگونه زندگی میکنند، که استان ما به آبهایِ آزاد جهان راه دارد و مردم میتوانند با خیال راحت در امنیت کامل به تجارتِ خرد و کلان بپردازند. با همه این اوصاف وقتی از دولت میخواهید کمک کند سرمایهگذار به استان بیاید، میگوید: خودتان بروید سرمایهگذار پیدا کنید.
میخواهید بگویید که زیرساختی آماده نشده که شما به واسطه آن سرمایهگذاران داخلی و خارجی را جلب کنید.
سیستان و بلوچستان در پرورش ماهی در قفس (فعالیتهای شیلاتی)، فعالیتهای صیادی، پرورش میوههای گرمسیری، پرورش اقسام خرما بستر مستعدی را دارد. اما مردم چه سهمی از این ثروتها بردهاند؟ در خبرها میآید که استان ما هشت بندر صیادی و بیش از ۲ هزار فروند شناور صیادی دارد اما صیادان قدیمی امروز در خانه نشستهاند. البته باید این اطلاعرسانی صورت بگیرد که از کل کشور، سرمایهگذاران و کارآفرینان به سیستان و بلوچستان بیایند. کارهایی توسط دولت انجام شده است؛ مانند به صفر رساندن مالیات فعالیتهای اقتصادی در مناطق محروم یا اختصاص معافیت مالیاتی به مدت ۲۰ سال برای تمام فعالیتهای اقتصادی ثبت شده در مناطق آزاد.
قاعدتا به سبب پراکندگی بالای شاخصهای محرومیت در سطح استان، سرمایهگذاری در مناطق مرزی جذابتی ندارد.
در استان ما آموزش پرورش خوب کار میکرد، تعداد بیسوادان مطلق کاهش پیدا کرده است. ۷۰ درصد مردم سیستان و بلوچستان باسواد هستند، اما مشکلات معیشتی کم نداریم. البته در این سالها دست روی دست نگذاشتهایم و شغلهای فراوانی توسط کارآفرینان ایجاد شد، اما کافی نبوند.
اشاره کردید به توسعه استان با استفاده از ظرفیتهای چابهار که در طرح توسعه سواحل مکران تبلور یافته است. قرار بود که سازمان توسعه سواحل مکران تشکیل شود اما خبری از آن این نیست یا حداقل در سطح رسانهای چندان به آن پرداخته نمیشود.
قرار است که در طول سواحل منطقه به مساحت ۴۰۰ کیلومتر سرمایه گذاری شود؛ سرمایهگذاری در شیلات، گردشگری، زیرساختهای راهی، تسویه آب و... . در این مناطق زیرساختهایِ مواصلاتی (راهآهنی، هوایی و زمینی) ایجاد میشوند تا زمینه اتصال به بازارهای مصرف بزرگ در کشورهای همسایه فراهم شود؛ کشورهایی مانند افغانستان، پاکستان و کشورهای تازه استقلال یافته آسیای مرکزی.
پس امیدوارید که حرکت جدی باشد. صحت از ایجاد میلیونها شغل است. آیتالله «عباسعلی سلیمانی» نماینده ولی فقیه در سیستان و بلوچستان، گفته که تنها نگاه به ظرفیتهای شیلاتی سیستان و بلوچستان در سواحل مکران محرومیت را از این استان میزداید. آقای جهانگیری معاون اول رئیس جمهوری حتی پا را از این فراتر میگذارد و میگوید: سواحل مکران میتواند مسئله اشتغال و بیکاری در کشور را حل کند. البته در این مورد حق دارند؛ چراکه قرار است ۳۰ میلیون تن مواد و محصولات پتروشیمی در بالادست و ۱۰ میلیون تن فولاد در پایین دست در این منطقه تولید شود اما این طرف و آن طرف میشنویم که سرمایهگذاران با وجود معافیت چابهار از تحریمهای آمریکا چندان به حضور در این منطقه علاقمند نیستند و تمایل به سرمایهگذاری در کشورهای حاشیه خلیج فارس را دارند.
همانطور که گفتید چابهار و کلا استان سیستان و بلوچستان ظرفیتهای عظیمی را دارد. در شهرستان چابهار، بخشی وجود دارد به نام «دشتیاری». این بخش ۴۰ هزار هکتار وسعت دارد. خداوند آن را به صورت گلخانه طبیعی آفریده است؛ یعنی برای پرورش میوه در آن نیاز به گلخانه نخواهید داشت. دشتیاری به هندوستان کوچک معروف است اما در این منطقه سدی وجود دارد که آب پشت آن تبخیر میشود؛ به این خاطر که شبکههای زیر سد را آماده نکردهاند تا ما حداقل روی زمینهای کشاورزی خودمان کارگری کنیم. اگر در این منطقه آب باشد، میتوان موز، انبه، خرما، لیمو و... کاشت. میتوان در این منطقه صنایع زنجیرهای ایجاد کرد اما مدیریتی که در محل است راغب به این کار نیست. شاید هم اصلا در مورد آن اطلاعات چندانی ندارند؛ چراکه درگیر امورات جاری خود هستند.
یکی از ظرفیتهای مغفول مانده تعاونیها هستند. اقتصاد این مناطق از قدیم الایام جماعت محور بودهاند. قاعدتا در چنین بستری تعاونیها ظرفیتهای بالایی دارند. اگر تعاونیها توسعه یابند دست دلالان از اقتصادهای محلی کوتاه میشود و مردم به حاکمیت امیدوار میشوند.
ما ابتدا باید بازارهای محلی را توسعه دهیم. اما در کجا توانستیم دست دلال را کوتاه کنیم که در این مناطق کنیم. در کشورهایی که اقتصادشان مشابه ایران است دلال و دلال بازی وجود داشته و خواهد داشت. دلالها همه جا حضور دارند و کار خودشان را میکنند؛ هم در صنعت، هم در شیلات و هم در کشاورزی و... . در کشاورزی حضورشان پررنگتر است. مهم این است که دولت نقش حاکمیتی و جهت دار خود را بازی کند. دولت باید بازارهای مصرف را توسعه دهد و ظرفیتهای آنها را مشخص کند.
به معافیت ۲۰ ساله مالیاتی در مناطق آزاد اشاره کردید تا مشاغل بیشتری ایجاد شود. این انتقاد به مناطق آزاد وجود دارد که به سکویی برای واردات بیرویه تبدیل شدهاند و توسعه صنعتی آنها کلا به دست فراموشی سپرده شده است. آیا به توسعه مناطق آزاد بدبین نیستید؟
ببینید ما اینجا پتانسیلی مانند مرز داریم. کشورهایی که همسایه استان ما هستند بازار مصرف بسیار بزرگی دارند اما چرا بحث مناطق آزاد و ویژه اقتصادی را پررنگتر نگیریم؟ شاید در جاهای دیگر مملکت با اهداف اقتصاد مقاومتی با اهداف تولید در داخل، همخوانی نداشته باشد اما من این را قطع به یقین می گویم که در سواحل شرقی کشور هرچه ما منطقه ویژه اقتصادی بزنیم چه آنها قبلا مانند میرجاوه تصویب شده بودند و چه آنها که قرار توسعه بیایند میتوانیم توسعه همه جانبه را ممکن کنیم. به این واسطه میتوانیم بازارهای زنجیرهای صنایع را سامان دهیم و از این قبل پول را وارد کشور کنیم.
البته در بعضی مناطق آنگونه که انتظار میرفت وجودشان ثمری نداشته است.
نظر من در مورد مناطق آزاد در مجموع مثبت است. این کمیسیون اقتصادی مجلس است که ظرفیتهای توسعه مناطق آزاد و ویژه اقتصادی را بررسی میکند. حالا خطاهایی رخ داده است که همین امر بهانه به دست منتقدان میدهد. ما باید به گونهای کار کنیم که نتوانند انتقاد کنند. در کل افرادی که در حاشیه کشور زندگی میکنند میتوانند از موقعیت مناطق آزاد و ویژه اقتصادی بهرهمند شوند. اینگونه میتوانیم تولید را رونق دهیم و پا به عرصه صادارت محصولاتی بگذاریم که در حال حاضر بازاری برای صادارت آنها در اختیار نداریم.
این روزها نمایندگان مجلس مدام از کاهش قدرت خرید مردم سخن میگویند. نمیدانیم آیا به انتخابات سال آینده مجلس مربوط است یا اینکه احساس میکنند که سرکوب حقوق و دستمزد پیامدهای شومی دارد و باید متوقف شود. تعیین مزد مکفی برای کارگران سیستان و بلوچستان تا چه اندازه برای شما یک مطالبه جدی است؟
سیستان و بلوچستان چند مزد و حقوقبگیر ندارد. اکثر مردم در اینجا از زمینهای کشاورزی روستایی و از دریا درآمد دارند. بیشتر آنها یا کشاورزند یا صیاد. پس بزرگ و کوچک شدن دستمزد تاثیری در زندگی آنها نمیگذارد. اگر در کل کشور ۸۰ درصد شاغلان بیمه هستند در سیستان و بلوچستان تنها ۲۰ درصد شاغلان بیمه هستند. این اعداد نشان میدهند که شاغلان استان رابطه استخدامی ندارند؛ یعنی در استخدام یک کارفرمای مشخص که آخر ماه به حسابشان حقوق بریزد یا بیمهشان کند، نیستند.
در سیستان و بلوچستان عمده مشکل بیکاری است. میزان اشتغال بسیار مایوسکننده است. در برخی از مناطق استان نرخ بیکاری بین ۴۰ تا ۶۰ درصد است. در چابهار و نیک شهر تا ۶۰ درصد جمعیت، در قصرقند حدود ۵۰ تا ۶۰ درصد، ایران شهر حدود۴۰ درصد و زاهدان ۲۰ تا ۲۵ درصد جمعیت بیکار هستند. آمارها نشان میدهند که در این مناطق نه صنعتی هست و نه کشاورزی هست. اگر هم مقداری اشتغال کشاوزی وجود دارد به این خاطر است که خانوادههایی از قدیم ۱ هکتار یا بیشتر و کمتر زمین داشتهاند و در آن صیفیجات میکارند یا دامداری میکنند یا خرما کاشت میکنند. اما خیلیها همینها را هم ندارند؛ آنهم به خاطر خشکسالی. چاههای آب خشک شدهاند. سطح آب بسیار پایین رفته است. دولت مبالغی گذاشته تا کفشکنی چاهها آغاز شود؛ به این جهت که دامهایشان از تشنگی تلف نشوند. بماند که آبی برای باغات وجود ندارد.