کانال همشهری آنلاین
شاعری که جسمش در اتریش و روحش در گیلان پیر شد
مهدی اخوان لنگرودی میگفت در دهه ۵۰ به اتریش رفتم و در همه اینسالها جسمم در وین و روحم در لنگرود پیر میشد.
همشهری آنلاین - علی خوشتراش: عصر یکی از روزهای اردیبهشت ۱۳۸۴ برای نخستینبار در یکی از پیادهروهای لنگرود قرار ملاقاتی گذاشتیم. دیدار ما با دستهای رز نارنجی بعد باران یکریز بهاری که هوا بوی خاک باران خورده میداد، رقم خورد و بعد با قدمزدن در نارنجستانهای لیلاکوه و نوشیدن استکانهای پیاپی چای بهاره به شب رسید.
دیدار شاعرانه و حرفها از شعر و عاشقی بود. میگفت عاشقی همه خاطره من است؛ عشقم به زندگی و هر چیزی که با آن بشود شاعری کرد و شاعرانه زیست. می گفت: «در دهه ۵۰ به اتریش رفتم و در همه اینسالها جسمم در وین و روحم در لنگرود پیر میشد».
چند روزی در شهر ماند و بعد راهی تهران شد و پس از چند روزی به اتریش بازگشت. روح عجیبی داشت. کلمات معمولی را هم برای شعر مصادره میکرد.
رفت و دلتنگش شدم. میگفت اتریش در این سالها دیگر برایم وطنی برای زیستن شدهاست، اما این وطن چیزی کم دارد. این وطن نه گیلان دارد و نه لنگرود. به همین دلیل در این سالها بیشتر از گیلان و لنگرود نوشتهام. بعد ازمن خواست: از هر نقطه از این دیار که مسحورت کرد عکسی برایم بفرست.
به سالی نگذشته که تعدادی عکس و دلنوشتهای برایش فرستادم و به او گفتم: «قراراست بنویسم تمام زمستان/ شمعدانیها در گلخانه بیدارماندند تا برای آمدنت در سالیکه ای کاش همیشه اردیبهشت بود شعری بسرایند».
از آن سال تا به حال چندین اردیبهشت آمد و رفت. دیگر دیدار میسر نشد تا اینکه خبر آمد در همین اردیبهشت، لباس عافیت از تن درآورد و بیمار شد و کم کم خود را به دست تقدیر سپرد تا امروز در ۵ خرداد ۱۳۹۹ جسمش را به خاک اتریش سپرد و روحش را راهی موطن و زادگاهش کرد.
مهدی اخوان لنگرودی، شاعر، ترانه سرا، نویسنده و منتقد ادبی در طول عمر ادبیاش آثار درخوری در حوزه شعر، ترانه و رمان خلق کرد که ترانه گل یخ و رمان ارباب پسر از بهترین آنها هستند.