Virgool - ویرگول
my sister :*
by duririما چهار تا بچه هستیم که اول داداش بزرگم خواهر بزرگ ترم و من و داداش کوچیک ترم
توی خونه ما خیلی منو داداش کوچیک ترم تحت تاثیر خواهر بزرگ ترم هستیم
یعنی میتونم بگم اون الگومون هست و در اکثر مواد کسی هست که باهاش مشورت میکنیم خب این حد از اعتماد ما به اون هم میتونیم به موقعیت و شغلش که پزشک هست بدونیم
ولی خب منظورم این حجم از شباهت های رفتاری ما با اون و همین طور سر مشق گرفتمون هست
ولی من از این بابت خوشحالم چون الگوی خوبی هست برای ما
و امروز هم بحث ما همین بود که میگفت زود تر زبانتون رو خونید که بتونید برید خارج
خب اینکه دغدغه منو داداش کوچیکم خیلی دغدغه یادگیری و علمی هست میتونیم تحت تاثیر همین بدونیمش
ولی خب پدر هم بدون تاثیر نیس و مادرم هم همین طور
چون از وقتی یادمه اونا دارن کتاب میخونن و به ما میگن درس بخونید
و توی دوران دبیرستان و راهنمایی با اینکه مدرسه تیزهوشان بودم و یک محیطی درسی بود ولی خب خیلی هم سعی میکردم با دوستانم کارای جدا شده از درس انجام بدیم نمایشگاه بزاریم یا مسابقه پل ماکارونی ، مسابقه خانه ریاضیات و...که خب خداروشکر دوستایی داشتم که جهت فکریشون با من یکی بود ولی خب توی راهنمایی دبیرستان میتونم بگم تفریحات زیادی نداشتم چون خواهرم که تهران بود و دوستامم خیلی اهل اینکه بریم بیرون اینا نبودن
مثلا سوم راهنمایی کلاس رقص رفتم، اول دبیرستان باشگاه میرفتم و دوم دبیرستان کلاس والیبال و تابستون ها هم همیشه میرفتم کتابخونه کتاب میگیرفتم و کلاس زبان
ولی خب از موقعی خواهرم فارغ التحصیل شد و اومد برای تخصص کرمان و من هم کنکورم دادم بهتر شد اوضاع و تفریحات بهتری داشتم
و میتونم بابت خواهرم واقعا خداروشکر کنم
امروز میگفت من اگر یه خواهر بزرگ تر مثل خودم داشتم العا هاروارد بودم :))