https://cdn.isna.ir/d/2020/02/14/3/61569675.jpg
طهرانچی در برنامه "دست‌خط" مطرح کرد

تفکر ۳۵ ساله گذشته تغییرات جدید را برنمی‌تابد/مدرک دادنی است، اما علم دادنی نیست

by

رئیس دانشگاه آزاد اسلامی با تأکید بر نقش دانشگاه آزاد اسلامی در فضای توسعه سیاسی، گفت: آفتی به جان علم کشور افتاده و بعضی فکر می‌کنند علم هم با رابطه به دست می‌آید و به قدرت و ثروت خود بسنده نمی‌کنند. در حالی که مدرک دادنی است، اما علم دادنی نیست.

به گزارش ایسنا، دکتر محمدمهدی طهرانچی، رییس دانشگاه آزاد اسلامی در برنامه تلویزیونی دست‌خط درباره تفاوت این دانشگاه با دانشگاه شهید بهشتی با بیان این که این دو دانشگاه از نظر ماهیتی به طور جدی با یکدیگر فرق می‌کنند، اظهار کرد: ما یک دانشگاه نخبگانی داریم و یک دانشگاه گسترده اجتماعی که شهید بهشتی از زمره دانشگاه‌های نخبگانی است؛ یعنی دانشگاه محدود و برج عاجی که کاری به اجتماع ندارد و نخبگان جامعه آنجا دور هم جمع شدند و یکسری بحث‌های علمی دارند. فضای علمی‌ای که در آنجا حاکم هست، یک فضای خاص است. اما در دانشگاه آزاد مباحث موجود در تئوری‌های آموزش عالی به عنوان یک دانشگاه گسترده اتفاق افتاده است و مثلا جمعیت آموزش عالی از زیر ۲۰ درصد به جمعیت حدود ۵۰ درصد رسید.

وی ادامه داد: در دانشگاه آزاد بیشتر بحث شهروندی و گسترش دموکراسی و گسترش شهروندی و مفاهیم اجتماعی را تجربه کرده‌اند و این مباحث مطرح بوده است. طی ۳۰ تا ۴۰ سال اخیر که این دانشگاه با مبنای خیر در کشور پایه‌گذاری شد، در گسترشی که در تمام شهرها داشت، مفاهیمی را دنبال کرد که به توسعه سیاسی انجامید و به گفته یکی از تحلیل‌گران آنقدری که دانشگاه آزاد با گسترش رویه علوم انسانی آن هم از جنس قرائت‌های صرفاً غربی و فضاهایی که در ذهن بچه‌ها حاصل کرد و مفاهیمی که دنبال کرد، در فضای توسعه سیاسی نقش داشته، کسانی که صاحب ایده بودند هم تا آن اندازه نقش نداشتند. این نوعی بسیار جدی از مدل دانشگاه گسترده است که قابل تأمل است.

طهرانچی تصریح کرد: در دانشگاه‌های دولتی این روند گسترش رویه علوم انسانی همانند دانشگاه آزاد رخ نداده است. علوم انسانی استادمحور است و نباید صرفا کتاب‌محور باشد.

وی در پاسخ به این پرسش که در دانشگاه آزاد حتما هدف‌گذاری، توسعه سیاسی بوده است که بدان رسیدند، گفت: من فکر می‌کنم دانشگاه با هدف‌گذاری مشخصی جلو رفته است. وقتی چینش‌ها و گسترش رشته‌ها را نگاه می‌کنیم، نقطه مقابل آن کاری است که باید الان می‌کرد؛ این‌که در خدمت پیشرفت کشور باشد.

رییس دانشگاه آزاد درباره این مطلب که اگر این دانشگاه تنها توسعه سیاسی نداشت و یک توسعه متوازن داشت و دانشگاه مباحث مورد تاکید رهبری درباره اقتصاد، پیشرفت و دانش‌بنیان را زودتر شروع می‌کرد، الان وضعیت بهتری داشتیم، گفت: خوب بود که مسوولان پیشین دانشگاه آزاد همزمان با ایده‌ها و نگاهی که حضرت آقا داشتند، در آن حوزه‌ها پیش می‌رفتند و آینده جوان را در الگوی ایرانی-اسلامی پیشرفت مورد توجه قرار می‌دادند، این نگاه نبوده و در سال ۹۳ این‌ها یکباره می‌بینند جمعیت آموزش عالی کم می‌شود و به سراغ وزارت علوم با یک رابطه می‌روند و این برای من به عنوان یک وزارت علومی خیلی دردناک است. کسی که آموزش عالی کار می‌کند، با یک تلفن که آن زمان آقای هاشمی به وزیر وقت می‌زنند، به یکباره ۱۸۰ هزار کارشناسی ارشد به دانشگاه آزاد می‌دهند. سال بعد ۱۷۰ هزار نفر کارشناسی ارشد، با ۲۴ هزار دکترا می‌دهند. سال بعد از آن هم ۱۹ هزار دکترا می‌دهند. دقت کنید که دانشگاه آزاد ۷۰ هزار نفر در مقطع کارشناسی ارشد بیشتر ظرفیت ندارد و ۹ هزار دکترا ظرفیت دارد. تیمی که در وزارت علوم "شعار کیفیت" می‌داد، (معاون وقت) یک حجم گسترده را به دانشگاه آزاد پمپ می‌کند.

طهرانچی ادامه داد: این تیم همه ساز و کار و قاعده و قانون را دور زدند؛ حتی وقتی سال ۹۶ ما به دانشگاه آزاد می‌رویم، موضوع افزایش ظرفیت را برای غیرانتفاعی‌ها هم خلاف قانون باز می‌کنند و ۵۲۱ رشته - ظرفیت حدود یک هزار و ۲۴۳ رشته _ به غیرانتفاعی‌ها بدون سازوکار قانونی اضافه می‌شود.  یعنی وقتی سال ۹۳ و ۹۴ را نگاه می‌کنم و سال ۹۵ که پیک دانشجویی است که دانشگاه آزاد از یک میلیون و ۸۰۰ نفر ۵ هزار و ۳۰۰ میلیارد شهریه دریافت می‌کند، مثلاً دفتر نمایندگی‌های مقام معظم رهبری که در همه دانشگاه‌های ما سیستماتیک و روش‌مند حضور دارد، در دانشگاه آزاد اصلاً اجازه نمی‌دادند گسترش داشته باشد و خیلی محدود بود و در هر واحدی نبود، بلکه دفاتر فرهنگی بود که این دفاتر فرهنگ با یک الگوی ذهنی خاص کار می‌کرد و این فضا نشان می‌دهد اراده‌ای که بر دانشگاه آزاد حاکم بود، یک الگوی گسترده توسعه سیاسی بود از منظری که آقایان تعقیب می‌کردند و خیلی جاها ثمر را دیدند و متاسفانه نکته دیگری که قابل بحث است، اساساً در مقطعی یک ولنگاری فرهنگی را در امور دانشگاه آزاد تعقیب می‌کردند. رئیس وقت بخشنامه‌ای می‌دهد که حراست به هیچ موردی در درون دانشگاه کار نداشته باشد که این موضوع مربوط به دوره قبل از سال ۹۳ است. این روند درون دانشگاه خارجی هم نیست، چه برسد در دانشگاه‌های کشورهای نظام اسلامی ما باشد.

وی درباره چگونگی ورود خود به دانشگاه آزاد گفت: زمانی که رئیس دانشگاه شهید بهشتی بودم، یک جلسه‌ای خدمت دکتر ولایتی رفتیم و آنجا گفتند قرار است مشاور شوید و در سیاست‌گذاری علمی در اینجا کمک کنید. به هر حال چند سالی بود که من در این حوزه کار می‌کردم. ما هم گفتیم اگر کاری از دست ما بربیاید، قبول می‌کنیم. رفتم و یک ماه بعد گفتند این مشاوره شما تبدیل به معاونت شد. این که چرا این اتفاق افتاد، در جای خود بحث دارد و هیچ پیش‌بینی‌ای نمی‌کردیم. از آنجا همراه دکتر ولایتی هر هفته یک بحث‌هایی در حوزه چالش‌های علم و فناوری داشتیم. هیات امنا رفتیم و بعد از یک مدت یک روز نشسته بودیم و آنجا گفتند هر کسی موافق است ایشان به استان تهران برود، صلوات بفرستد. خلاصه به استان تهران رفتم تا شرایطی که بعد از برادر عزیزم، دکتر رهبر ایجاد شد که دوباره بار را روی دوش ما گذاشتند؛ اتفاقی در زندگی من بود که غیرقابل پیش‌بینی بود.

رییس دانشگاه آزاد در پاسخ به مجری برنامه دست‌خط مبنی بر این که نکات آقای رهبر چه بود و  اینکه ظاهرا اختلاف نظرهایی داشتند، تاکید کرد: دکتر رهبر مدیر فهیم و خوبی در آموزش عالی است و الان هنوز عضو هیات امنا هستند.

وی درباره هیات امنای دانشگاه گفت: هیات امنا سه نفر از هیات موسس هستند که البته هیات موسس دانشگاه آزاد قابل بحث است، چون هیات موسس آنها باید ۶ نفر باشد اما الان هیات موسس ۵ نفر است که از گذشته بوده و هست. در حکمی هم که حضرت آقا به دکتر ولایتی ابلاغ فرمودند، اینجا بود که فرمودند هیات موسس را تکمیل کنید؛ چون در اساسنامه هیات موسس زیر ۶ نفر قانونی نمی‌شود. آقای ولایتی، آقای قمی و آقایان جاسبی، میرزاده و سید حسن خمینی هیات موسس دانشگاه آزاد هستند و آقای ناطق هیچ وقت به هیات موسس اضافه نشدند. برای همین اسم ایشان در اساسنامه نیست. ۵ نفر هستند و قانوناً باید ۶ نفر باشند، برای هر تصمیم‌گیری.

وی ادامه داد: سه نفر از این آقایان خود هیات موسس رای داده که به هیات امنا آمدند که دکتر ولایتی، دکتر جاسبی و سید حسن خمینی هستند که ایشان به واسطه غیبت مکرری که داشتند، عملاً مستعفی شناخته می‌شوند؛ یعنی ما الان دو نفر از هیات موسس را در هیات امنا داریم. من، دکتر رهبر و دکتر عزیزی پزشکی سه نفر از شورای عالی انقلاب فرهنگی هستیم. سه نفر دیگر هم شامل وزیر بهداشت و وزیر علوم و حجت‌الاسلام رستمی از نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری هستند. معمولاً به جای دو وزیر نمایندگان آنها شرکت می‌کنند، حداقل از زمانی که من بودم، دو وزیر تشریف نیامدند.

طهرانچی تصریح کرد: سید حسن خمینی برای عدم حضور خود دلیل خاصی را ذکر نکردند و بدین ترتیب هیات موسس نمی‌تواند تشکیل شود. الان مشکل این است که هیات موسس ۵ نفر هستند و برای تشکیل باید این تکمیل کار صورت گیرد.

وی در پاسخ به این که راهکار قانونی در این باره چیست، گفت: با توجه به این که اساسنامه سکوت دارد، الان به نظر می‌رسد با دست گره‌گشای ولایت می‌تواند مسئله حل شود.

طهرانچی در ادامه درباره دکتر رهبر اظهار کرد: در آن مقطع آن چیزی که خیلی سعی کردیم شکل نگیرد، ظاهراً به جایی رسید که دکتر رهبر نه با خود اعضا، بلکه با اصل دفتر هیات امنا اختلاف نظراتی پیدا کردند که نتیجه این شد که ما در خدمت شما باشیم.

رییس دانشگاه آزاد در واکنش به این پرسش که "یکسری شایعه درست شد که شما هم می‌روید و یکسری اختلاف نظراتی به وجود آمده است" گفت: سوال سختی است؛ ما که نمی‌رویم. من هر جایی می‌روم اعتقادی دارم که قانون فصل‌الخطاب است. اساسنامه هیات امنا به اندازه‌ای که اختیار می‌دهد، باید پاسخگو به محضر خداوند و مردم و نظام باشد. نمی‌شود برای کسی قانوناً مسئولیت‌هایی ذکر شود، ولی عملاً بخواهند اعمال این اختیاراتی که باید نسبت بدان پاسخگو باشد را از ایشان سلب کنند. در این چارچوب، اختلاف‌نظراتی وجود دارد، ولی این بنا نیست که کسی برود. 

وی ادامه داد: من هر وقت خدمت دکتر ولایتی می‌رسم، خیلی با هم هماهنگ هستیم، ولی با ایشان پیش نیامده مستقیم بنشینیم و با هم صحبت کنیم و اختلافی ایجاد شود و با اختلاف خارج شویم، ولی پیرامون مسئله کسانی می‌آیند شکل می‌گیرند و قدری رویه را پیچیده می‌کنند.

طهرانچی تصریح کرد: به هر حال قانون و رجوع به قانون و اینکه مسئولیت را در چارچوب قانون از افراد بخواهیم و اختیارات را در آن چارچوب مشخصاً داشته باشیم، باید لحاظ شود؛ البته من قضیه را بزرگ‌تر از این می‌بینم. در یک سال و نیم اخیر تحول در دانشگاه آزاد را خیلی جدی پیگیری می‌کنیم. تغییر روندها را جدی پیگیری می‌کنیم. اتفاقات خوبی با کمک خداوند و به دست جوانانی که الان همراه در دانشگاه آزاد هستند، افتاده است.

وی تاکید کرد: مجموعه‌ای که در مدیریت دانشگاه قبلاً موثر بوده و به هر حال خودش را صاحب آن تفکر ۳۵ ساله می‌داند، بنا ندارد چرخه آموزش عالی از آن ریل خارج شود، لذا این‌ها رسوخ و نفوذ می‌کنند و این نفوذ آنها معمولاً این حرف‌هایی است که پیش می‌آید و شما می‌بینید ظاهر یک اختلافی است که یک نفر آن میان درست می‌کند، ولی عقبه جدی‌تر دارد و مهندسی و طراحی دارد. حتی بیرون از کشور هم می‌بینم، حساس هستند. این برای من جالب بود سایت‌های ضدانقلاب را می‌دیدم که به سرویس‌ها وصل هستند، بحثی منتشر کرد که فلانی در دانشگاه آزاد رفته و این دانشگاه باپرستیژترین و بزرگ‌ترین زنجیره دانشگاه‌های خصوصی ایران است. تعداد دانشجو از وزارت علوم بیشتر است و اهمیت زیادی دارد و باید دقت کنیم که فلانی آنجا کار کند. حتی ضدانقلاب هم خط می‌دهد و کار خود را می‌کند. هر وقت آنجا یک چیزی می‌نویسند، می‌بینم اینجا شایعات بالا می‌رود.

رییس دانشگاه آزاد در پاسخ به دو اتفاق اخیر دانشگاه آزاد از جمله حادثه تلخ اتوبوس علوم و تحقیقات و ماجرای پول گرفتن از دانشجویان پزشکی گفت: بحث حادثه اتوبوس یک ریشه عقبه طولانی داشت. یک حادثه بود و این مفروض را داشته باشید. تیمی که مهر ماه کار را شروع کرده بود، اولاً قرارداد اتوبوس در فروردین بسته شده بود و ربطی به مهر نداشت. دانشگاه آزاد هم به هر حال به محض این که یک روز اختلال در جابجایی دانشجو ایجاد شود، یکباره ۴۵ هزار دانشجو است. اولاً فضایی که درست شده بود، بدون هیچ گاردریلی بود و این خودش ۲۰ میلیارد هزینه مشخص و زمان یک ساله از هر لحظه‌ای که شروع کنید، داشته است. الان هم شکل گرفته و وصل شده است. ریشه و عقبه‌ای دارد که در ساخت‌وسازهایی است که دانشگاه را در کوه بردند و شیب‌های آنچنانی و جاده‌های آنچنانی است و به موقع برای آن تدبیر نشده است؛ این نکته اول است. نکته دوم این است که یک بخشی از این حادثه انتخاب پیمانکار و این بحث‌ها است. بدنه اجرایی دانشگاه، بدنه‌ای است که از گذشته همه سرکار هستند. این طور نیست که وقتی مدیری به دانشگاه می‌آید، همه بدنه را عوض کند.

وی ادامه داد: این‌ها دست به دست هم می‌داد و آن چیزی هم که دنبال آن بودیم و از دکتر مسعودی، رییس واحد علوم و تحقیقات که گفتم، مظلوم واقع شد، برای این بود که در قرارداد مشخصاً این بود که مسئول ترابری باید ناظر باشد. در سیستم داریم که راهنمایی و رانندگی باید کارت سلامت خودرو بدهد. تا دو روز قبل کارت صادر شده و اعتبار داشته است. اینها چیزهایی است که در عمل وقتی رئیسی سه ماه است آمده، نمی‌توان گفت مقصر حادثه است. همانطور که الان حادثه‌ای که رخ می‌دهد، باید به شدت با کسانی که حادثه در متن به وجود آوردند، برخورد شود؛ ولی این متن به معنای افراد خاص در آن لحظه نیست. ولی به نظر من، آن چیزی که بعد از حادثه باید اتفاق می‌افتاد، خوب بود، آن چیزی که قبل از حادثه متاسفانه برمی‌گشت و ریشه ۳۰ ساله داشت، خوب نبود.

طهرانچی در پاسخ به این پرسش که "با خانواده‌هایی که فرزندان خود را از دست دادند هنوز ارتباط دارید" گفت: بله. ارتباط هست و امروز ظهر مادر یکی از این عزیزان به من زنگ زد و گفت ظهر می‌خواهم شما را ببینم، گفتم حتما. ارتباط هست و به هر حال کاری اگر از دست ما بربیاید، انجام می‌دهیم. یکسری مسائل را قانونی اجازه پیدا نمی‌کنیم، ولی چیزی که از دست ما بربیاید، حتماً کوتاهی نخواهیم کرد.

رییس دانشگاه آزاد درباره مسئله رشته‌های پزشکی گفت: درباره این موضوع دو سه تا بحث داشتیم و اینها مدام با هم مخلوط شد. یکی بحث فرزندان اعضای هیات‌های علمی مبنی بر این که دامپزشکی‌ها به رشته پزشکی بیایند، بود که دکتر رهبر در زمان خودشان تصمیمی گرفته بودند که اخیراً دوباره شورای سنجش و پذیرش گفتند سرجای خودشان بازگردند. آن کار، فساد نبود.

طهرانچی افزود: این تصمیمی بود که دکتر رهبر در هفت مهر ماه ۱۳۹۶ گرفته بودند. به تبع، تصمیمی مدیریت بود و تا الان هم بعد از اینکه سه ترم بچه‌ها درس خواندند، شورای سنجش ورود کرد و گفت نه، این‌ها برگردند. این بحث خودشان بود و فساد نبود. تعبیری بود که دکتر رهبر از قانون داشت که من می‌توانم این تصمیم را بگیرم. اما در آن قضیه یکسری بی‌دقتی‌هایی آن زمان شد، به عنوان مثال یک کارمندی را در دانشگاه آزاد آوردند، بدون اینکه استعلامات او را بگیرند. تا رسیدم، دیدم داستان بی‌نظمی در نتایج پزشکی پیش آمد. تا این‌ها پیش آمد، من حدس زدم از لحاظ مدیریتی یک جای کار می‌لنگد. به بچه‌ها گفتم نتایج را دوباره بازبینی کنید. به یاد دارم جمعه بعدازظهر بود و من هم تیم را عوض کردم، چون باید مدیریت می‌شد، بچه‌ها به من زنگ زدند و گفتند ۵ نفر پیدا کردیم که رتبه‌های این‌ها دستکاری شده است. سریع بچه‌های حراست را صدا زدم و گفتم چنین مسئله‌ای پیش آمده و دنبال این بروید و شکایتی هم تنظیم شد. در بررسی‌ها دریافتیم موسسه‌ای در شمال با این پنج نفر مرتبط بوده و از دانشگاه پول گرفته است که این مبلغ از ۳۰۰ تا ۸۰۰ میلیون بوده است. البته بعد از این، یک جریان دیگری بود که من حراست را فعال کردم. یک سرنخ‌ ۲۰ هزار مدرک جعلی بود که باند جعل مدرک را در کرج پیدا کردم. این هم حراست کار کرد و نیروی انتظامی و بازپرس اعلام کرد؛ ولی نگفتند کشف دانشگاه آزاد است. خیلی از مقدماتش فراهم شد و حتی دوستان اطلاعات سپاه خیلی خوب کار کردند، بعد از این که ما کشف کردیم و به آنها تحویل دادیم و آنها پرونده را باز کردند و دیدند یک پرونده بسیار جعل بزرگ و بین‌المللی است که در حد جعل پاسپورت فعالیت می‌کرد. آنجا هم با خاطیانی که بودند، برخورد شد.

وی ادامه داد: مطلب دیگری هم که کشف کردیم و اخیراً هم اعلام شد، مربوط به مشاور آموزشی دبیرستان‌ها بود که بیرون از دانشگاه آزاد برای صندلی پزشکی دانشگاه آزاد تا ۸۰۰ میلیون می‌فروخت. بعد نامه جعل می‌کرد که بچه شما دانشجو شده و کارت دانشجویی صادر می‌کرد و این را باز خود ما کشف کردیم. 

طهرانچی در ادامه درباره این‌که دانشگاه آزاد هنوز بنگاه‌داری می‌کند، گفت: تقریباً غیر از یک سرمایه‌گذاری خیلی بدی که سال ۹۵ در فولاد مکران انجام می‌شد و پول دانشگاه آزاد را ۶۰ میلیارد می‌برند و بعد ۴۵ درصد سهام بوده و بعد تقلیل می‌دهند، در بنگاه اقتصادی نیستیم که این موضوع مربوط به زمان دکتر میرزاده است، منتهی در مورد آن هم تقریباً دانشگاه نمی‌داند چه کاره است، ولی داریم پیگیری می‌کنیم.

وی یادآور شد: دانشگاه آزاد در آن سال ۶۰ میلیارد برده و روی این وام بزرگی از صندوق ملی توسعه نوآوری به اسم دانشگاه آزاد گرفته شد و الان پول را باارزش آن زمان نمی‌توانیم پس بگیریم، ولی باید منتظر باشیم ببینیم چه اتفاقی رخ می‌دهد. مهم‌تر از این حرکت‌هایی را شروع کردیم که اسم آن را بنگاه‌داری نمی‌گذاریم. به عنوان مثال یکی از بحث‌های جدی در دانشگاه آزاد که پیشرو شد و مربوط به نوآوری است، بحث بذر بود. بذر صیفی‌جات که ۶۰۰ میلیون بذر داریم که همه وارداتی است و ۳ درصد داخلی است. کارخانه بذر ایرانی را در واحد مجلسی راه‌اندازی می‌کنیم و خیار و گوجه فرنگی و فلفل که بذر هیبرید آن در دانشگاه آزاد کار شده بود و جوانانی پای آن ایستاده بودند، این را منصه ظهور رساندند. کاملاً در مرحله اول برنامه را به جد پیش می‌بریم. به زودی ۳ درصد را به ۳۰ درصد تبدیل خواهیم کرد، سهم خودمان را از بازارهای ایران افزایش می‌دهیم و پشت سر این به سمت خودکفایی می‌رویم که برای آن یک فراخوان از کل کشور دادیم.

وی در ادامه درباره بدهی بنیاد شهید به دانشگاه آزاد گفت: بنیاد شهید هزار و ۶۰۰ میلیارد تومان با دانشگاه بدهی دارد که الان بیشتر می‌شود، چون هر ترمی که می‌گذرد ۲۵۰ میلیارد اضافه می‌شود. ۸۰ هزار نفر از عزیزان بچه‌های ایثارگر در دانشگاه آزاد به صورت رایگان درس می‌خوانند. دولت متعهد هست که این هزینه را بپردازد و متاسفانه کاهلی کرده و اقتصاد دانشگاه از این بابت لطمه می‌خورد.

رییس دانشگاه آزاد درباره درآمد سالانه دانشگاه از شهریه، اظهار کرد: امسال درآمد حاصل از شهریه دانشگاه معادل همان ۵ هزار و ۳۰۰ میلیارد تومان سال ۹۵ خواهد شد. با توجه به افزایش سنواتی که داشتیم، حدود هزار میلیارد هم درآمد غیرشهریه‌ای داریم و درآمد کل حدود ۶ هزار و ۳۰۰ الی ۴۰۰ میلیارد تومان می‌شود. ما پیش‌بینی می‌کنیم با توسعه جدی که در اقتصاد دانش‌بنیان و فضایی که برای جوانان ایجاد می‌کنیم، مانند بذر و چند مورد دیگر، واحدهای دانشگاه‌ به طور جدی به سمت بهره‌وری می‌روند؛ من فکر می‌کنم ان‌شاالله سالانه آن قسمت غیرشهریه‌ای بتواند افزایش جدی‌تر و رشد خیلی خوبی داشته باشد.

طهرانچی درباره فضای سیاسی کشور گفت: بحمدالله باور مردم به اینکه خط انقلابی، نجات‌بخش کشور است، بیش از همیشه است و جریان حاج قاسم سلیمانی یک رفراندوم بود. همه این حوادث را از قبل انقلاب به یاد دارم. آن زمان که ۱۴-۱۳ ساله بودم و راهپیمایی عاشورا و اربعین و آمدن امام در ۱۲ بهمن را دیدم. با اینکه بچه بودم ولی همه اینها مانند یک جریان جلوی چشم من می‌گذرد، ولی شوری که بعد از حضوری که مردم در جریان حاج قاسم داشتند و دلدادگی که داشتند، یک اتفاق خیلی بزرگ بود.

وی درباره حضور فرزندان حاج قاسم سلیمانی در دانشگاه شهید بهشتی گفت: زمانی که من مدیریت دانشگاه شهید بهشتی بودم، با یک اتفاق متوجه شدم زینب خانم، دختر حاج قاسم دانشگاه شهید بهشتی در دانشکده علوم سیاسی درس می‌خواند؛ آن اتفاق عجیبی بود. آنچه من از حاج قاسم فهمیده بودم، این بود که برای امور بچه‌هایی که اعزام می‌کرد، شخصاً نامه می‌نوشت. نمی‌گفت فلانی کار او را درست کنید. معمولاً بچه‌هایی که می‌رفتند، خیلی از مدافعان حرم جوان نبودند و کسانی بودند که بچه‌های دانشگاهی داشتند و به تبع باید در کنار خانواده می‌آمد و مهمان می‌شد. دست‌خطی مرتب از حاج قاسم دریافت می‌کردیم. نامه هم نداشتم، دست‌خط داشتم.

وی ادامه داد: این دست‌خط را می‌نوشتند و ما هم حسب وظیفه بچه‌ها کانال ارتباطی برقرار کردیم و کار را انجام می‌دادیم. دو هفته یکبار یا سه هفته یک بار دست‌خطی از ایشان بیاید و کار بچه یک مدافع حرمی را پیگیر باشیم. یکباره بر حسب اتفاق فهمیدم استاد حق‌التدریس دانشگاه متوجه شده ایشان دختر یک سپاهی است. من آن مقطع تندترش را شنیده بودم که دختر ایشان است و نمره را بلادلیل خیلی کم داده و ایشان را تقریباً رد کرده و اثر آن را در معدل گذاشته و ایشان ادله را بیان کرده و استاد هم سخت برخورد کرده است. ما یکباره این را فهمیدیم. خیلی ناراحت شدم. برای خودم درس بود.

طهرانچی افزود: یک سال از قضیه گذشته و بچه مستاصل می‌شود؛ ولی حاج قاسم در همه نامه‌ها کافی بود به کسی که نامه را می‌آورد، بگوید زینب من این مشکل را دارد. حتی در این مشکل حق با فرزند ایشان بود. پیگیری کردیم و حل شد و دختر ایشان نقل می‌کرد که من به بابا گفتم استادی - نااستادی از دید من- متوجه شده بابای من پاسدار است و نمره من را به عمد نداده است. نمره درس عمومی یعنی زبان انگلیسی بود. می‌گفتند دخترم مبادا خودت را معرفی کنی. این جهاد توست و ده بار هم رد کرد، بایست و دوباره بخوانی و هیچ وقت اجازه نداری بگویی من فرزند فلانی هستم. البته ما فهمیدیم و کار را پیگیری کردیم و در عرض یک ماه کار جمع شد، ولی درس خیلی بزرگی بود.

رییس دانشگاه آزاد در واکنش به این پرسش که "شما به نوعی از دانشمندان هسته‌ای ما هستید، همه هم می‌دانند. تیم حفاظت هم برای شما گذاشته‌اند. تیم حفاظت داشتن سخت است؟" گفت: خیلی سخت است. من این طور فکر می‌کنم؛ آن روزهایی که درگیر کار جدی‌تر بودیم، با حساب و کتاب به خودم گفتم که آخرش، خارج نباید برویم و کار می‌کنیم و همیشه در ایران هستیم. این شرایط که پیش آمد، این فکر را نمی‌کردم، ولی خیلی سخت است، به خصوص برای خانواده و برای خودم، چون پای خودم را از خانه بخواهم بیرون بگذارم، این بچه‌ها همراه من هستند. با من شب و روز زندگی می‌کنند.

وی ادامه داد : بعد از شهادت شهید علی‌محمدی، قدری سبک من و شهید شهریاری را جابجا کردند و به شهرک محلاتی بردند. یک راننده محافظ گذاشتند. بعد آنجا بودند، ولی وقتی شهادت شهید شهریاری پیش آمد، یکباره برای ما خیلی جدی شد. البته زندگی با اینکه دشمن شما اسرائیل باشد، شیرین است. من یک اصطلاحی دارم، با اینکه برای پسرم و نزدیکانم دیدن این حادثه سخت است، ولی وقتی در شهر حرکت می‌کنید و محافظت از شما تشریفات نیست و کاملاً با سلاح است، همیشه به شما می‌گوید، شما در معرض «لقاء رب» هستید و این ارزش بالایی دارد.

طهرانچی در پاسخ به این پرسش که درباره موضوعات فیزیک و هسته‌ای چقدر باید چند وقت به چند وقت خود را به‌روز کنید، گفت: من یک جریان خوب آزمایشگاهی دارم. آزمایشگاه من در دانشگاه شهید بهشتی یکی از آزمایشگاه‌های خیلی به‌روز است که البته هسته‌ای نیست و بین نور، مغناطیس و اندازه‌گیری است. الحمدالله مقاله‌ای اخیراً با بچه‌ها چاپ کردیم، کارهای تجربی خوبی در اندازه‌گیری انجام می‌دهیم. پا به پای دانشجویان دکترایم باید بروم. اساساً در اصطلاح هسته‌ای، من اندازه‌گیر خوبی هستم. باید به‌روز کنید و اگر مطالعه نکنید، دانشجویان از شما باسوادتر می‌شوند.

وی در ادامه یادآور شد: یک اتفاق خوبی در کشور افتاده است. روزی که من به بهشتی رفتم و هیات علمی شدم، روزی که درس می‌خواندم، اسم استادان خود را هیچ جای دنیا نمی‌دیدیم که یک مقاله هم نداشتند، ولی افتخار دارم امروز به جوانان این کشور بگویم به برکت انقلاب اسلامی این اتفاق افتاده است. یک خاطره بیان کنم در ۲۲ اردیبهشت ماه ۸۳ تازه پژوهشکده لیزر دانشگاه شهید بهشتی را راه‌اندازی کرده بودیم. یک ساختمان گرفتیم و بساطی را جا کردیم. یکباره از بیت گفتند حضرت آقا می‌خواهند برای بازدید بیایند. یک ربع در آزمایشگاه من ایستادند. آن زمان برکتی به کار ما داده که امروز بعد از ۱۵ سال در لبه به‌روزترین آزمایشگاه‌های دنیا هستیم.

وی ادامه داد: فراموش نمی‌کنم ۴ سال پیش، زمانی که رئیس دانشگاه شهید بهشتی بودم، مشاور عالی پوتین ایران آمد و به دوستان گفتند می‌خواهیم پژوهشگاه لیزر شهید بهشتی را ببینیم. در دیدارها آمدند و ۵ فیزیکدان بودند. وقتی یک دور زدند، آمدند گفتند ما می‌خواهیم شما به ما کمک کنید. حالا آنها یک زمانی در اوج بودند. من آنجا درس خواندم؛ یک روزی هیات ایرانی آمده بود و رئیس انیستیتوی ما "پروخوروف" بود. به من گفتند هیات ایرانی می‌آید، شما هم بیایید و آخر روس‌ها من نشسته بودم که اگر ترجمه نیاز بود، انجام دهم. هیات ایرانی یک برخوردی کرد و "پروخوروف" فهمید اینها دانش جدی ندارند و به معاون خود گفت اینها را بگردان! اینها رفتند و به من خیلی برخورد. من در آزمایشگاه رفتم و معاون بین‌الملل "پروخوروف" به من گفت ناراحت نباش، ما هم روس‌هایی داریم که همانند ایرانی‌ها از کشور رفتند و پشت سر خود را نگاه نکردند، "کارلوف"، "پروخوروف"، "باسوف" همان زمان به دانش لیزر رسیدند که پروفسور جوان شما رسید. پروفسور جوان هم مبدع لیزر است، ولی آنها نیامدند داخل را بسازند و امریکا ماندند و اینها در روسیه آمدند و روسیه امروز این است. این در زندگی علمی من به عنوان نقطه عجیب ماند. آن روزی که هیات روسی آمد و مشاور عالی پوتین در حوزه علم و فناوری آمد و با معاونت علمی جلسه داشت؛ خودش گفت می‌خواهیم دانشگاه شهید بهشتی برویم و لیزر را ببینیم. تیم ۵ نفره آمد و آزمایشگاه را دید و در اتاق رئیس دانشگاه نشستند و من به عنوان رئیس دانشگاه شهید بهشتی نشسته بودم. دیدم، انگار آب سردی روی اینها ریخته بودند. دستشان را بالا بردند که ما آمدیم و می‌خواهیم با شما همکاری لیزر کنیم و شما خیلی کار کردید. در تحریم چطور این همه کار کردید؟! خیلی برای من آن روز که در روسیه بودم، یادآوری شد و این عزتی است که حضرت آقا به این کشور دادند. درباره توسعه علمی کشور یک جمله‌ای در ۲۰۰۵ یک خانم انگلیسی وقتی به ایران می‌آید، بیان می‌کند که دبیر اروپایی نیچر است. یک مقاله‌ای می‌نویسد که در مقدمه آن می‌گوید مرجعیت علمی در ایران در حال بازسازی دوباره است، مگر این که تحریم‌های اضافی یا اغتشاش جلوی این را بگیرد. 

طهرانچی افزود: دبیر اروپایی مجله نیچر قبل از اتفاقات سال ۸۸ در متن مقاله مجله نیچر اعتراف می‌کند این توسعه علمی ایران نتیجه خواست رهبری کشور است که توسعه و پیشرفت کشور را در قبال توسعه علم قرار داده است و جامعه آکادمیک کوچک ایران با همه وجود لبیک به این درخواست ایشان گفته و توسعه همه‌جانبه علم را انجام می‌دهد. بعد می‌گوید ایرانی‌ها به لحاظ این که گذشته تاریخی در دستاوردهای علمی گذشته دارند و رهبر علمی دنیا بودند، خطرناک هستند.

وی تصریح کرد: این عزت آنجا برای من یک روز بسیار خوش در مقابل آن روز تلخ در روسیه شد که ۵ پروفسور روسی این حوزه آمدند و با دست‌پرورده‌های ما و بچه‌هایی که در ایران دکترا گرفته بودند و پای دستگاه‌ها ایستادند و کار کردند، صحبت کردند. تعجب کردند و نتیجه این شد که نشست روسای دانشگاه‌های ایران و روسیه را شکل دادند. باز همین جا بیان کنم که وقتی آمریکایی‌ها این را دیدند که ایرانی‌ها نشست روسای دانشگاهی برتر خود را با روسیه تشکیل دادند، بعد از برجام یک جاسوسی را به نام «ریچارد استون» که اسماً در مجله ساینس است، ولی در عمل عضو یک انجمن امریکایی برای پیشرفت علوم است که کار آن دیپلماسی عمومی امریکایی‌ است، می‌فرستند که به سازمان انرژی اتمی، دانشگاه آزاد و وزارت علوم می‌رود به اسم اینکه از مجله ساینس آمدم و تحولات و پیشرفت‌های علمی را بررسی می‌کنم، وی همچنین به روسیه می‌رود که روس‌ها چرا با ایرانی‌ها این نشست را گذاشتند! بعد در خود "ساینس" می‌گوید من دیدم رئیس آکادمی علوم روسیه می‌گوید: ایران ستاره در حال ظهور است. این را می‌نویسد و بعد به ایران برمی‌گردد و توسط یکسری آدم‌هایی که با او ارتباط داشته‌اند، جلوی دانشگاه تهران آن مقاله معروفش را در "نیچر" می‌زند که این ستاره در حال ظهور، در حال تقلب است!

رییس دانشگاه آزاد درباره این که چطور به «ریچارد استون» اجازه دادند که در مراکز حساس ما وارد شود، گفت: امان از پسابرجام! آن روزها به یاد دارم که به دانشگاه شهید بهشتی می‌رفتم. می‌دانستیم در این قضیه دست‌بردار نیستند، ولی می‌رفتیم و می‌دیدیم مسئولین وقت وزارت علوم انگار یک چیزی اتفاق می‌افتد، می‌گفتند بیاییم پسابرجام این کار را کنیم و انگار "گودمن" را به ایران آوردند که آن مقاله معروف بازسازی دوباره علمی ایران و امریکا را نوشت. "ریچارد استون" را به ایران آوردند. "ریچارد استون" را اولین بار که آوردند برای این بود که آموزش خبرنگاری علمی به خبرنگاران علمی ایران را بدهد. جالب است آدم‌هایی که آنها را به ایران آوردند، معلوم هستند. استون سه موضوع یوزپلنگ، دریاچه ارومیه و انفجار هسته‌ای چرنوبیل را کار کرد. این سه مورد را آموزش داد و در نتیجه دیدید یوزپلنگ چه شد، بحث دریاچه ارومیه و آب و اتفاقاتی که بود و بحث چرنوبیل را چگونه یک خبرنگار باید بیان کند. در حقیقت آموزش خبرنگاری نبود، آموزش شبکه‌سازی اطلاعات علمی و ربایش اطلاعات علمی بود. از این بخش نفوذ و غفلت برخی آقایان که فکر می‌کنند وقتی امریکایی‌ها و اروپایی‌ها در را باز می‌کنند، این در باز کردنشان خیلی خوشایند است و اینها به هیچ چیزی وصل نیستند، نه ... آنها جریان علمی خود را دارند.

وی درباره این که خارجی‌ها چطور در برنامه علم کار می‌کنند، با بیان خاطره‌ای گفت: دو تا از بچه‌های هسته‌ای بهشتی، یک دعوتنامه دریافت کردند که برای هسته پزشکی به فرانسه بروند، من معاون بین‌الملل را خواستم و گفتم فلانی من احساس می‌کنم این تله است. معاون بین‌الملل گفت نه، من خودم تلاش کردم و این طوری است. گفتم به هر حال، احساس من این است که دعوتنامه و بلیط دادن و بازدید از مرکز هسته‌ای هست و پسابرجام هم بود به اصطلاح آقایان. این بچه‌های ما را می‌خواهند بازجویی کنند و شما احتیاط کنید و احتیاط هم کرد و به سفارت ایران در فرانسه گفت. اتفاقی که افتاد، این بود که شاگرد شهید شهریاری آن کسی بود که به فرانسه می‌رفت. وی تا به فرودگاه رسید طی ۴۵ دقیقه یک متخصص هسته‌ای، یک سرتیم و یک کارشناس زبان فارسی از منافقین نشستند و وی را بازجویی کردند. ۴۵ دقیقه این فرد را بازجویی کردند و جالب است که او هم جواب نمی‌داد و مرتب پلیس فرانسه می‌گفت سفارت ایستاده و زودتر تمام کنید. بعد اینها با سفیر رفتند و پیگیری کردند و الحمدالله سفارتخانه پوشش داد و اینها سریع برگشتند و ملاقات کنسل شد. گذشت تا اینکه یک روز گفتند، از سفارت فرانسه فرانسوی‌ها می‌خواهند یک مرکز توسعه همکاری‌های خاورمیانه‌ای به دانشگاه شهید بهشتی بیاورند و با دانشگاه شهید بهشتی کار کنند. به محض اینکه آمدند، گفتم ببینم چه می‌گویند، چون کاری با دانشگاه دولتی لبنان داشتیم و روی این حساس بودند. اینها نمی‌خواهند علم ما در منطقه گسترش یابد. بیوتکنولوژی کشاورزی با لبنان بود. به دانشگاه‌های لبنان رفته بودند و گفتند چرا سراغ ایرانی‌ها رفتید؟

وی ادامه داد: اینها آمدند و نشستند و یک رایزن فرهنگی بود و آقایی که به ایشان گفتم چه صحبتی دارید؟ گفت هیچی، ما فقط با دانشگاه تهران قرارداد داریم و می‌خواهیم هر کسی را که زبان فرانسوی دارد در منطقه با ما کار کند و ما هزینه را پرداخت می‌کنیم. یعنی دانشمندان جمهوری اسلامی با هر کشوری می‌خواهند کار کنند، پولش را آنها پرداخت می‌کنند. گفتم ما تحریم هستیم. گفت برای این مورد قرارداد می‌بندیم. جالب است قبل از آن هیات تونسی آمده بود و آنها هم فرانسوی زبان هستند و سوال آنها این بود که چه کار کردید این مقدار بالا رفتید؟ بلافاصله این فرانسوی‌ آمده بود که سیستم را کنترل کند. به رایزن گفتم سلام من را به سفیر خود برسانید و به این سفیر بگویید هر وقت نظام آموزش عالی فرانسه از قید نظام امنیتی اسرائیل و امریکا خارج شد، بیاید و با هم حرف بزنیم. خیلی به او برخورد. آن روز برای من شیرین بود و گفتم شما دو هیات علمی من را دعوت کردید و همه نظام علمی شما به سخره گرفته شده که با وی در فرودگاه مصاحبه کردید و مردم و جوانان نباید به این راحتی این عزت‌ها را بفروشند.

طهرانچی در پاسخ به این پرسش که آیا انقلاب و تظاهرات انقلاب را درک کردید، گفت: من افتخار داشتم که دوران بلوغ و دوران نوجوانی من، با جریان انقلاب همسویی کامل داشت. ما جلسات قرآن و احکام را جمعه صبح می‌رفتیم، ولی اندک اندک به دوران انقلاب که نزدیک شد، اسم حضرت امام را به عنوان حاج آقا روح‌الله در خانه پدربزرگی شنیده بودیم. مرحوم پدرم کتاب‌های دکتر شریعتی را خیلی داشتند و الحمدالله تقریباً همه خاطرات انقلاب را از شکل‌گیری و راهپیمایی‌های مختلف دهه ۱۲ تا ۲۲ بهمن هر روز در خانه همان منطقه خیابان ایران می‌آمدیم و حضرت امام را می‌دیدیم و خاطرات شیرینی بود.

وی در ادامه یادآور شد: بعد از انقلاب شرایط درس بود و آن زمان جنگ هم بود. درس‌های من تا آن زمان بد نبود. شاگرد اول بودیم، ولی سال سوم که تمام شد و تابستان شروع شد، به یکی از دوستانم گفتم باید به جنگ برویم. عملیات خرمشهر تمام شده بود و من هنوز ۱۷ ساله بودم و پارتی بازی کردیم و گفتند آموزشی‌ها غرب کشور می‌روند. خدا فرمانده گردانمان را رحمت کند، بعد از شهادت وی دو تا از بچه‌های ما هدایت این گردان را به عهده گرفتیم. خاطرات عملیات اول و دوم و سوم ... دوباره یک گردان دیگری را می‌بردیم که تیری آمد و در سر ما خورد. مرحله دوم، مهر ماه شد و آبان ماه عملیات محرم بود. یکی از بچه‌ها شهید شد و من نمی‌توانستم بایستم. دوباره رفتم و به یاد دارم و یک دوره مفصل بود و به خط رفتم و این بار هنوز عملیات نبود. یک خمپاره آمد و دست و پا و سر من زخمی شد و ترکش خوردم و مجبور شدم دوباره برگردم. خانواده آمدند و خاطراتی به یاد دارم. پدرم خیلی بزرگ بودند و می‌آمدند و دوباره اجازه می‌دادند برویم. الان که پدر هستم، می‌دانم اینها چه کاری می‌کردند.

طهرانچی در ادامه گفت: قبل از اینکه برای دکترا به روسیه بروم، آن زمان در دانشکده فوق لیسانس نبود، اطلاعیه زده بود که بچه‌هایی که شاگرد اول باشند را بورس خارج می‌دهیم. من پای این نوشته ایستادم و یک لحظه به خودم گفتم، می‌شود درس خود را ادامه دهید. برنامه‌ام این بود ولی آن روز باور نمی‌کردم. البته من الان جایگاه خاصی ندارم، ولی درس را در زمینه فیزیک خواندم. آن سالی که رفتیم ۶ نفر برای خارج از کشور قبول شدیم. سال ۷۲ امتحان دادیم در بین ۹۰ نفر در صنعتی اصفهان ۶ نفر قبول شدند و امتحانات تشریحی بود. پوست ما را می‌کندند. من دیدم بچه‌ها یک چیزهایی می‌گویند و به خودم گفتم یا این‌ها پرت هستند و یا من پرت هستم. تهران رسیدیم که چند روز بعد شنیدم من قبول شدم.

وی درباره ارتباط نزدیک خود با شهید علیمحمدی و شهید شهریاری و اینکه آیا فکر می‌کرد که ایشان شهید شوند، گفت: هم مجید می‌دانست و هم همه می‌دانستیم. شاید تهدید داشتن را می‌دانستیم و این که دنیا برنمی‌تابد. شهید علمحمدی زودتر از همه شهید شدند. یک نکاتی هم وجود داشت که خود شهید روحیات و بحث‌هایی داشت. حوادث فتنه خیلی فضا را تغییر داده بود. من به ایشان گفته بودم و نقلی از من به یکی از بچه‌ها کرده بود که گفتم مراقب باشید و ما نباید فریب این بحث‌ها را بخوریم و گفته بود مهدی به من این را گفته و حواسم را باید بیشتر جمع کنم و در دانشگاه تهران سخنرانی کرده بود؛ قضیه کوی قدری ایشان را متاثر کرده بود و درباره سابقه خود در فیزیک و سپاه و نظام صحبت کرده بود. این‌که دشمنان این فضا را حتی شهید علیمحمدی را از نظر من، سر لیست آوردند، برای این بود که نظام را متهم کنند و با فتنه‌گری در فضای فتنه بگویند که جامعه هم سراغ نداشت یک دانشمند ترور شود و خواستند فتنه را مثل همیشه داشته باشند.

طهرانچی درباره خاطره خود از شهید علیمحمدی گفت: یک نکته قشنگی از مسعود دارم. آدم دقیقی بود و سر او اصلاً کلاه علمی نمی‌رفت، با اینکه رشته او قدری با من فرق داشت. یک روز سرکار رفتیم و همه کار را انجام دادیم و همراه ما ایستاد و دید همه کارها را انجام دادم و خواستیم برگردیم که مرحله آزمایش را انجام دهیم، یکباره دیدم مسعود دوره تسبیح گرفته و ذکر می‌گوید. خیلی برای من آن لحظه زیبا بود که وی آنجا چطور از نظر علمی پوست من را کنده و اینجا برای به نتیجه رسیدن کار من، دارد ذکر می‌گوید و توسل او برای من بسیار زیبا بود. از مسعود خاطرات خوبی دارم. مجید روحیات دیگری داشت. هم توکل مجید بی‌نظیر بود. اجازه نمی‌داد در حضور او غیبت شود. چند روز قبل شهادت به خود ما اسلحه داده بودند و اسلحه بزرگی بود و خسته می‌کرد. جثه ایشان کوچک بود و به وی گفتند اسلحه کوچک می‌خواهیم به شما بدهیم، وی گفت اسلحه را من صندوق عقب ماشین می‌گذارم چون نمی‌توانم اسلحه حمل کنم و قلم آخرین چیزی است که حمل می‌کنم. وی معنویت خاصی داشت. شادابی ذهنی خوبی داشت. اولین بار که او را دیدم، باور نمی‌کردم این شهریاری که می‌گویند، ایشان باشد. در ذهن من خیلی آدم بزرگی بود. دیدم جثه جوان و ریزی است و می‌پرسیدم شهریاری شما هستید!

رییس دانشگاه آزاد در واکنش به این پرسش مجری برنامه دست‌خط مبنی بر این که "زمانی که رئیس دانشگاه بهشتی بودید یک اتفاقی افتاد و برادر یک بنده خدایی آنجا دکترا داشت و این موضوع باعث برداشتن شما شد"، گفت: بحث قدری جدی‌تر بود. البته آن موضوع هم دخیل بود. البته ایشان خیلی فشار می‌آورد و برای مقاصدی. یک روز در دفتر من آمد و من اجازه نمی‌دادم من را ببیند. چهار بار به فراخور دنبال نکاتی بود. ایشان به دفتر من آمد و من وی را ۲۰ دقیقه پشت در نگه داشتم و به ایشان برخورد و گفت "کسی من را تا حالا اینطور نگه نداشته است". گفتم "وقت نگرفتید، حالا بیا". نشست و یک ساعت از زمین و زمان گفت؛جای این حرف‌ها اینجا نیست. بعد گفت به رئیس دانشکده بگویید من با فلان استاد تز بگیرم. گفتم من رئیس دانشگاه هستم و زنگ نمی‌زنم. شما باید تقاضا بدهید و مسیر خودش را طی کند. یک ساعت و نیم در اتاق من نشست و جواب نگرفت. البته مسائل جدی‌تری بود که به‌موقع بیان می‌کنم که بی ربط با جریان کشور و بحث‌های پس از برجام نیست.

طهرانچی ادامه داد: وی بعد از من آنجا در شهید بهشتی دفاع کرد؛ یک کارهایی کرد و بحث‌هایی داشت که جایگاه آن بحث‌ها اینجا نیست. بحث‌های خوبی نبود. متاسفانه یک آفتی به جان علم کشور افتاده که برخی فکر می‌کنند اگر به آنها دکتر گفته نشود، بد است، به قدرت و ثروت بسنده نمی‌کنند، فکر می‌کنند علم هم با رابطه و این حرف‌ها گرفتنی است. مدرک دادنی هست ولی علم دادنی نیست.

وی در پاسخ به این پرسش که "بعد از شما در دانشگاه شهید بهشتی شنیدم نفری که آمد با سفارت فرانسه رابطه خوبی داشته است"، گفت: بالاخره سفیر فرانسه اولین سفیری بود که تبریک گفت و من پاسخ را می‌فهمیدم و آن ناراحتی‌ای که داشتند، وجود داشت.

طهرانچی در پایان به رسم برنامه دست‌خط در یادگاری‌ای برای این برنامه، نوشت: «علم مایه اقتدار ملت ماست و در جمهوری اسلامی به برکت انقلاب اسلامی و رهبری حضرت امام و رهبری شایسته مقام معظم رهبری شوری در جوانان این سرزمین برپا شد و عزتی در محیط های علمی به دست آمد که پس از قرن‌های سقوط مایه بزرگی مردم ما شده است. باید نیک قدرش را بدانیم و شاکر این نعمت باشیم. این دست‌خط را به بهانه حضور در برنامه دست‌خط به یادگار نوشتم. باشد که درخور باشد».

انتهای پیام