https://media.hamshahrionline.ir/d/2020/02/14/4/4397442.jpg

کانال همشهری آنلاین

پرواز همای: موسیقی پناهگاهی برای مردم است

پرواز همای بعد از پایان تور کنسرت‌هایش از مردم و سلیقه‌های عمومی و سبک تلفیقی می‌گوید.

همشهری آنلاین- پرنیان سلطانی: سنتی می‌خواند اما برخلاف بسیاری از خوانندگان موسیقی اصیل و سنتی، از هر قشری مخاطب دارد؛از کوچک و بزرگ و پیر و جوان بگیرید تا مخاطبان عام و دنبال‌کنندگان جدی موسیقی. واقعیت این است که نوآوری در تولید قطعه‌های موسیقی با سازهای ایرانی و سنتی از او یک چهره متفاوت در دنیای موسیقی ساخته؛ چهره‌ای که با سرودن یا انتخاب ترانه‌های غیرتکراری و متناسب با حال مردم، توانسته مخاطبان زیادی را با خود همراه کند. برای همین است که همه ما علاقه‌مندان موسیقی فارغ از هر نوع سلیقه موسیقایی که داریم، دست‌کم به اندازه یک یا چند تک‌آهنگ کارهایش را شنیده‌ایم و گاهی آنها را زیر لب زمزمه می‌کنیم. صحبت از پرواز همای است؛

خواننده پرطرفدار این روزهای موسیقی که نقش مهمی در آشتی دادن جوان‌ها با موسیقی اصیل و ایرانی داشته؛ کسی که بیشتر از آنکه به فکر تولید آثار جدید باشد، سعی می‌کند در تمام نقاط ایران حتی مناطق محروم اجرای زنده برگزار کند چون معتقد است موسیقی پناهگاهی برای مردم به‌حساب می‌آید که با آن می‌توانند مدتی دردها و غم‌های خود در زندگی روزمره را فراموش کنند. در روزهایی که سرپرست گروه موسیقی مستان به‌تازگی تور کنسرت‌هایش را در شهرهای بوشهر، بندرعباس، قشم، قزوین، اراک، کرج، شیراز، اردبیل، سمنان و مریوان پشت سر گذاشته و خودش را برای اجرای کنسرت حلاج در شهر ساری آماده می‌کند، سراغی از او گرفتیم و با او از هر دری صحبت کردیم که در ادامه خواهید خواند.

بله، اولویت من همیشه اجرا روی صحنه است، چون در کنسرت‌ها به‌خاطر ارتباط مستقیم و چهره‌به‌چهره‌ای که با مردم برقرار می‌شود، خواننده حس خیلی بهتری دارد، ضمن اینکه مردم هم وقتی موسیقی را به‌صورت زنده گوش می‌دهند، لذت بیشتری از کار می‌برند. از طرف دیگر از آنجا که در کشور ما حق کپی‌رایت رعایت نمی‌شود و آلبوم‌ها به‌صورت رایگان در اختیار دیگران قرار می‌گیرد، درواقع ما هیچ بهره‌ای از آن نمی‌بریم؛ بنابراین ترجیح می‌دهم به جای اینکه مرتب کار جدید تولید کنم، گزیده‌تر کار کنم و در عوض فرصت بیشتری برای در کنار مردم بودن داشته باشم.

به‌نظر من موسیقی پناهگاهی برای مردم به‌حساب می‌آید تا با آن مدتی دردها و غم‌های زندگی روزمره‌شان را فراموش کنند. هم‌اکنون که متأسفانه مردم ما شرایط سختی را پشت سر می‌گذارند، تنها جایی که با پناه آوردن به آن، حالشان خوب می‌شود، همین سالن‌های کنسرت است. این را می‌شود از پر شدن سالن‌های موسیقی به‌خوبی متوجه شد. به‌نظر می‌رسد هم‌اکنون موسیقی تنها حوزه‌ای است که مردم با رضایت کامل برای آن هزینه می‌کنند و با خاطره خوش و حال خوب از سالن‌ها بیرون می‌آیند. در چنین فضایی اگر موسیقی هم از مردم گرفته شود، واقعا دیگر چیزی برایشان باقی نمی‌ماند. برای همین است که من همیشه سعی کرده‌ام در کارهایم از درددل مردم بگویم و مرتب کنارشان باشم و با منافع خیلی کم، بلیت ارزان‌تر و شرایط آسان‌تر برایشان بخوانم تا به اندازه خودم سهمی در خوب‌شدن حال‌شان داشته باشم.

بله، همینطور است. تا زمانی که فضا از نظر اجتماعی فراهم باشد و خدا بخواهد، اولویت من حضور روی صحنه است؛ یعنی تا وقتی مردم از ما درخواست کنند، برایشان در نزدیک‌ترین سالنی که مقدور است خواهم خواند.

برخلاف آنچه تصور می‌شود، اتفاقا امروز مخاطب موسیقی سنتی بسیار زیاد است و به اعتقاد من خواننده‌های سنتی حتی از خواننده‌های پاپ هم خیلی‌خیلی موفق‌تر هستند و توانسته‌اند ده‌ها برابر موسیقی پاپ مخاطب جذب کنند. فقط اگر از جانب خودم و مخاطبان خودم هم بخواهم صحبت کنم، باید بگویم که موسیقی ایرانی این روزها بین علاقه‌مندان به موسیقی، به‌ویژه جوان‌ها خیلی پرطرفدار است.

نوآوری در محتوای موسیقی این روزها حرف اول را می‌زند. اینکه بتوانی محتوای موسیقی را با رنگ تازه‌ای به مخاطب ارائه بدهی، حتما می‌توانی او را تحت‌تأثیر کارهایت قرار بدهی. متأسفانه هم‌اکنون تا حرف از نوآوری می‌شود، همه فکر می‌کنند منظور متفاوت ساز زدن و عجیب و غریب خواندن است! درحالی‌که نوآوری یعنی بتوانی با موسیقی ثابت، محتوایی جدید ارائه کنی. بی‌شک یکی از شاخصه‌های اصلی محتوا، شعر یا متن ترانه است. من تعجب می‌کنم وقتی می‌بینم این همه شعر و شاعر خوب داریم، بعد خوانندگان موسیقی ایران تا این اندازه از شعرهای تکراری استفاده می‌کنند.

من بیشتر شعرهایم را خودم به شیوه «چامه» می‌گویم؛ به همان شیوه‌ای که محمدعلی امیرجاهد و عارف قزوینی شعر می‌گفتند. شکر خدا جواب هم داده و برای همین سعی دارم همین راه را ادامه بدهم. از نظر محتوا هم خیلی تلاش می‌کنم تا سوژه ترانه‌هایم مناسب شرایط روز جامعه و دغدغه‌های مردم باشد. شعرهایی هم که از دیگران انتخاب می‌کنم، باید همین خصوصیت را داشته باشند؛ یعنی از نظر محتوا وزن داشته و مناسب زمان حال باشد و از آن مهم‌تر، تکراری نباشد!

نه، اصلا قبول ندارم. به‌نظر من افرادی که چنین چیزی می‌گویند، موسیقی خودشان مخاطب ندارد و چون مردم به موسیقی آنها رغبتی نشان نمی‌دهند، برای توجیه موفق نبودن‌شان می‌گویند سطح موسیقی مردم پایین آمده! احتمالا این افراد زمانی می‌گویند ذائقه موسیقایی مردم رشد یافته که به موسیقی آنها گوش بدهند! درحالی‌که اصلا اینطور نیست. مردم براساس علاقه‌مندی‌شان سبکی را که دوست دارند انتخاب می‌کنند و اتفاقا سراغ افرادی می‌روند که در سبک مورد علاقه‌شان بهترین هستند. به همین دلیل من اصلا این نظریه را قبول ندارم و به‌نظرم این حرف بی‌احترامی به مردمی است که اتفاقا موسیقی را خیلی خوب می‌فهمند.

این سبک هم تقریبا از آنجا شکل گرفت که برخی از خواننده‌های جدید موسیقی ایران نتوانستند در قالب موسیقی سنتی مخاطب جذب کنند و برای همین موسیقی ایرانی را با یک سری از موسیقی‌های جدید تلفیق کردند. البته در اینکه امروز این موسیقی خیلی موفق و پرطرفدار است و افراد خیلی خوبی در این سبک فعالیت می‌کنند هیچ شکی نیست. به‌عنوان مثال علی زند وکیلی یا حجت اشرف‌زاده در همین سبک کار می‌کنند و خیلی‌خیلی هم در ارائه موسیقی خوب موفق هستند و طرفداران زیادی هم دارند. درواقع من معتقدم موفق بودن یک موسیقی و پرطرفدار بودنش به سبک و ژانر ارائه‌اش بستگی ندارد و فقط و فقط این محتواست که نشان می‌دهد کاری موفق است یا نه.

نه. به‌نظر من هیچ مافیایی در ایران وجود ندارد. آن چیزی که امروز با عنوان مافیای موسیقی مطرح می‌شود، صرفا شرکت‌هایی هستند که با توانایی اجرایی بیشتر، از چند خواننده حمایت می‌کنند. اما این بدان معنا نیست که خواننده‌ای که مورد حمایت قرار گرفته، صرفا با همین حمایت می‌تواند در جامعه موسیقی ماندگار شود. قطعا اگر این فرد چیزی برای ارائه نداشته باشد، خیلی زود محو می‌شود. اما کسی که روند کار موسیقی را پله‌پله طی کرده، آموزش‌ دیده و خودش هم هنر قابل دفاعی برای ارائه دارد، حتی بدون این حمایت‌ها هم راهش را در دنیای موسیقی پیدا می‌کند. نمونه‌اش این همه خواننده خوب که سال‌هاست در همین فضا کار می‌کنند و موفق هم هستند.

این هم حرف عده‌ای از خواننده‌هاست که در کارشان موفق نشده‌اند! اینها فکر می‌کنند یک‌سری تهیه‌کننده و برگزارکننده کنسرت حق‌شان را خورده‌اند و در عوض چند نفر دیگر با حمایتی عجیب و غریب جای‌شان را گرفته‌اند، درحالی‌که اصلا اینطور نیست. کسی که کارش خوب باشد و حرفی برای گفتن داشته باشد، بالاخره راهش را پیدا می‌کند و دیر یا زود به موفقیت می‌رسد.

به‌نظر من بزرگ‌ترین مشکل دنیای موسیقی، حسادت‌ها، کینه‌ها، انتقادهای غرض‌ورزانه و دخالت‌های بی‌جای اهالی موسیقی در کار یکدیگر است! مطمئنا اگر فعالان موسیقی کاری به‌کار هم نداشته باشند و هر کدام فقط روی کار خودشان تمرکز کنند، موسیقی ما رشد خیلی خوبی خواهد داشت.

واقعیت ماجرا این است که هم‌اکنون ما اصلا اپرایی در ایران نداریم! اپرا یک ژانر از موسیقی کلاسیک است که در ایتالیا شکل گرفته و بعد کشورهای دیگر مانند آلمان، فرانسه، روسیه، اتریش و... اپراهای مخصوص خودشان را نوشته‌اند. در ایران هم جسته و گریخته فعالیت‌هایی در این زمینه انجام شده، اما هیچ‌کدام به‌معنای واقعی کلمه اپرا نیستند. به‌عنوان مثال استاد لوریس چکناواریان یا حسین دهلوی چیزهایی در این سبک و سیاق نوشته‌اند یا بعدها بهروز غریب‌پور با فعالیت‌هایش از اپرای عروسکی سخن گفته است. اما به‌نظر می‌رسد برای اینکه اپرا و ترکیب نمایش و موسیقی در ایران به ایده‌آل‌ترین شکل ممکن به‌وجود بیاید، باید افرادی که دانش‌آموخته اپرا هستند یا در چند اپرا بازی کرده و اپراهای مختلفی خوانده‌اند، پای کار بیایند و برای فرهنگ خودمان اپرا بنویسند.

قطعا می‌گیرد. همین حالا که خود من اپرای حلاج را ده‌ها بار به‌عنوان یک اپرای کاملا ایرانی روی صحنه برده‌ام، استقبال خیلی‌خیلی خوبی از آن صورت گرفته و تعداد مخاطبان این اپرا از ۸۵هزار نفر هم گذشته است. بنابراین به‌نظر می‌رسد دیگر وقت آن رسیده که این ژانر موسیقی هم رفته‌رفته به ایران وارد شود و مخاطبان خاص خودش را پیدا کند.

خب، طبیعتا من هر کاری را که مردم بیشتر دوست داشته‌اند، بیشتر دوست دارم، اما از آنجا که همیشه سعی کرده‌ام کار بد انجام ندهم، هر کدام از کارهایم برایم یک رنگ و بویی دارند و طبیعتا برایم خیلی ارزشمند هستند. ولی خب، اگر به گذشته برگردم برخی از کارهای قدیمی که شعرهایشان کمی سطح ‌پایین بوده‌اند را یا اصلا اجرا نمی‌کنم و یا با یک‌سری تغییرات و اصلاحات اجرا خواهم کرد.

هم‌اکنون که تازه درسم در رشته اپرا شاخه باروک در ایتالیا تمام شده، در ایران مشغول برگزاری تور کنسرت‌هایم هستم؛ ضمن اینکه یک آلبوم موسیقی نیز به‌زودی از من منتشر خواهد شد.

شعار روز هفتم، حال خوش آخر هفته‌هاست. برای همین در حاشیه گفت‌وگو با پرواز همای از این خواننده نام‌آشنا می‌پرسیم برای آخر هفته‌هایش چه برنامه‌ای دارد و معمولا تعطیلاتش را چطور می‌گذراند؟ همای که به تازگی تور کنسرت‌هایش در ایران را پشت سر گذاشته، می‌گوید: «متأسفانه یا خوشبختانه فعلا هیچ تفریحی ندارم و آخر هفته‌ها بیشتر کنسرت دارم که البته انجام دادن کاری که از آن لذت می‌بری آن هم در کنار مردمی که دوستت دارند و دوستشان داری، بهترین تفریح به‌حساب می‌آید». از سرپرست گروه موسیقی مستان می‌پرسیم حالش چه شکلی و با چه کاری خوب می‌شود که پاسخ می‌دهد: «راستش را بخواهید این‌روزها به‌خاطر برگزاری کنسرت‌هایم آن‌قدر خسته‌ام که تنها چیزی که حالم را خوب می‌کند، خواب است! »

افرادی که می‌گویند سلیقه موسیقایی مردم افت کرده، موسیقی خودشان مخاطب ندارد و چون مردم به موسیقی آنها رغبتی نشان نمی‌دهند، برای توجیه موفق‌نبودن‌شان این را می‌گویند 

نخستین آلبوم همای «ملاقات با دوزخیان» است که در سال۱۳۸۶ منتشر شد. این آلبوم که دارای قطعه‌های من از جهانی دگرم، ملاقات با دوزخیان، نی و آواز، پندم ‌ای زاهد مده، سنتور و آواز، تار و آواز، تصنیف چهارگاه و توبه‌ها را بشکنیم است، در زمان انتشار بسیار مورد توجه مخاطبان موسیقی قرار گرفت. پرواز همای پس از این آلبوم چندین آلبوم موسیقایی دیگر هم روانه بازار موسیقی کرده که خدا «در روستای ماست»، «این چه جهانیست»، «دیوانه چو دیوانه ببیند»، «چامه و چکامه»، «در شب گیسوان تو»، «جدال عقل و عشق» و... ازجمله آنهاست.

پرواز همای برای ورود به دنیای موسیقی و اجرای ترانه‌ها و آهنگ‌های خود در سال۱۳۸۵ گروه مستان را راه‌اندازی کرد که به گفته خودش این گروه در تمام برنامه‌هایی که داشته همواره رنگ ایرانی خودش را حفظ کرده و هیچ‌وقت آغشته به سازهای کلاسیک و سبک‌های جدید نشده است. همای و مستان تاکنون بیش از ۴۰۰ کنسرت در سراسر دنیا برگزار کرده‌اند. همچنین همای تنها خواننده ایرانی است که توانسته ۳سال متوالی در فاصله سال‌های ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۰ در تالار کنسرت والت‌دیزینی لس‌آنجلس، لینکلن سنتر نیویورک و اتسارتمور هال واشینگتن دی. سی روی صحنه برود.

همای که دانش‌آموخته اپرا شاخه باروک از ایتالیاست، تاکنون چندین اپرا در کشورمان اجرا کرده که اپرای حلاج، موسی و شبان و عشق و عقل ازجمله این اپراهاست. اما بدون شک معروف‌ترین اپرای همای، اپرای حلاج است که از مردادماه سال گذشته تا امروز بیش از ۸۰ بار در تهران، تبریز، رشت و شیراز روی صحنه رفته و درمجموع حدود ۸۵هزار مخاطب را به سالن‌های اجرا کشانده است. حلاج قرار است یک‌بار دیگر در دهم اسفندماه سال‌جاری و در شهر ساری با خوانندگی، آهنگسازی، کارگردانی و بازیگری همای در نقش حلاج به اجرا درآید.