بولتن نیوز
آیا دانشجویان بیشتر از دیگران می دانند؟
زمانی هابرماس جنبش دانشجویی را در کنار دو جنبش اجتماعی دیگر(جنبش زنان و جنبش زیست محیطی) از جمله «عوامل حساسی» می دانست که به عنوان نیروی بازدارنده سلطه ، باعث تقویت زیست جهان (عرصه کنش های آزاد) خواهد شد.
by بولتن نیوز | bultannews.comگروه اجتماعی - محمد عاملی پژوهشگر مرکز افکار سنجی دانشجویان ایران در یادداشتی نوشت: از دید اندیشمندی چون هانا آرنت نیز وظیفه جنبش دانشجویی پرسشگری و آرمان گرایی است. در مجموع جنبش دانشجویی در بسیاری از جوامع توسعه یافته و یا در حال توسعه نقش سیستم عصبی حساسی را ایفا می کند که در برابر ساختار قدرت نقش سپر دفاعی را دارد. اغراق نخواهد بود اگر جامعه دانشگاهی را از مهمترین بازیگران حوزه عمومی در برابرنهادهای سلطه گر بدانیم.
به گزارش بولتن نیوز، جنبش دانشجویی در ایران نیز نقشی بیش و کم اینچنینی در جامعه ایفا کرده است. بعد از آشکار شدن نخستین نشانه های جنبش دانشجویی در دهه بیست، این جریان همیشه نقش نیروی مقاوم و بعضاً مبارز را در برابر حاکمیت ایفا کرده است. جنبش دانشجویی در ایران دوران پر فراز و نشیبی را در چند دهه گذشته از سر گذرانده است و تحولات آن را می توان تقارنی از تحولات سیاسی کلان در ایران دانست. به صورت کلی می توان برای جنبش دانشجویی در ایران لحظات و نقاط عطفی را متصور شد که با در کنار هم نهادن آن می توان تقویم کلی جنبش دانشجویی را در چند دهه اخیر نشان داد.
به آغاز سخن برگردیم. آیا آنچنان که هابرماس مدعی است جامعه دانشگاهی می تواند نقش «عوامل حساس و بازدارنده» را ایفا کند. آیا می توان جامعه دانشگاهی امروز را مقوم و محرک آگاهی بخشی دانست؟ پاسخ به این پرسش ها تا حدی در نتایج تحقیقاتی که در این حوزه صورت گرفته قابل پیگیریست. تحقیقاتی که بیانگر میزان آگاهی دانشجویان از مسایل سیاسی است.
نتایج موج اول پیمایش ملی «فرهنگ سیاسی مردم» که در سال 1384 صورت گرفته تا حد قابل توجهی آگاهی سیاسی دانشجویان را نشان می دهد. در یکی از سوالات که پرسیده شده است «می دانید چه نهادی مسئول بررسی تطبیق مصوبات مجلس شورای اسلامی با قانون اساسی و شرع اسلام است» 61.4 درصد پاسخ درست داده اند. در سوالی دیگر از دانشجویان پرسیده شده «وظیفه نظارت بر عملکرد رهبری بر عهده چه نهادی است؟» 72.1 درصد دانشجویان پاسخ درست داده اند.
در نتایج موج دوم پیمایش فرهنگ سیاسی مردم در سال 97، پاسخ دانشجویان به این پرسش که «کدام نهاد مسئول بررسي و تطبيق مصوبات مجلس شوراي اسلامي با قانون اساسي و شرع اسلام است؟» در 37 درصد موارد پاسخ درست بوده است. اما 24.8 درصد دانشجویان پاسخ نادرست به آن داده اند و 38.2 درصد نیز اظهار بی اطلاعی کرده اند.
پاسخ دانشجویان به این سوال که «مي دانيد طبق قانون اساسي ايران، وظيفه نظارت برعملكرد رهبري برعهده چه نهادي است؟»53.9 درصد پاسخ درست، 18.3 درصد موارد نادرست بوده است. 27.7 درصد نیز گزینه نمی دانم را انتخاب کرده اند.
به نظر می رسد اطلاعات دانشجویان از صف بندی های مطبوعاتی جناح های سیاسی هم چندان زیاد نیست. به عنوان مثال وقتی از دانشجویان پرسیده شده «کدام یک از روزنامههای زیر به جناح اصلاحطلبان نزدیک است» فقط 14.3 درصد پاسخگویان روزنامه شرق را متعلق به جریان اصلاح طلبی می دانسته اند .22.6 درصد دانشجویان هم این گزاره را غلط و 63.1 درصد هم گزینه نمی دانم را انتخاب کرده اند.
در پاسخ به این پرسش که «کدام یک از شخصیتهای زیر متعلق به گروه اعتدالی در سیاست ایران است؟». 33.2 درصد پاسخ شان درست (حسن روحانی) بوده است.
بررسی مقایسه ای بین نسل های مختلف دانشجویی در دو موج انجام شده در سال 1384 و 1397 تفاوت چندانی را بین آن دو نشان نمی¬دهد اما مقایسه وضعیت سیاسی دانشجویان با دیگر اقشار مختلف (شاغلان، بازنشستگان و خانه دارها) می تواند اطلاعات دقیق تری در مورد فرهنگ سیاسی دانشجویان به ما نشان بدهد. با در نظر گرفتن «شاخص آگاهی سیاسی» نتایج موج اول پیمایش فرهنگ سیاسی مردم ایران نشان می دهد میزان آگاهی دانشجویان 21 درصد «زیاد» ارزیابی شده است.حال آنکه این رقم برای بازنشستگان 26.5،برای شاغلان 22.2 و برای بیکاران 15.3 و افراد خانه دار 7.4 درصد است. به عبارت دیگر جایگاه دانشجویان در یک رده بندی فرضی در رتبه سوم این دسته بندی قرار دارد. نتایج موج دوم در سال 1397 بیانگر وضعیتی مشابه سال 1384 است. در این پیمایش میزان آگاهی 23.2 درصد دانشجویان زیاد ارزیابی شده است. در حالیکه این رقم در مورد شاغلان 24.3،بازنشستگان 22.6 و در مورد افراد بیکار 17.7 و خانه دار 8.6 درصد بوده است. در واقع نتایج این پیمایش نشان می دهد آگاهی دانشجویان در رده دوم این دسته بندی(بعد از شاغلان) قرار دارد.
نتایج بدست آمده از این دو موج پیمایش این امکان را فراهم می کند که «شاخص آگاهی سیاسی دانشجویان» را با کل جامعه مقایسه کنیم. در سال 1384میزان آگاهی سیاسی 16.7 درصد جامعه زیاد برآورده شده است. در حالیکه این رقم برای دانشجویان در این سال 21درصد بوده است. رقمی که با انتظارات جامعه دانشجویی چندان سازگار نیست. آمار بدست آمده در پیمایش سال 1397 هم بیانگر نتایجی کم و بیش مشابه سال 1384 است. در این پیمایش آگاهی سیاسی 18.1 درصد کل مردم زیاد است و همین آمار در مورد دانشجویان 23.2 درصد است. به تعبیری آگاهی سیاسی دانشجویان هم چندان تفاوتی با کل مردم ندارد.
نتایج این دو موج پیمایش تا حدی بیانگر اطلاعات سیاسی نه چندان زیاد دانشجویان نسبت به مسایل سیاسی روز است. هر چند جنبش دانشجویی در ایران همیشه پیشگام بسیاری از تحولات سیاسی یک سده اخیر بوده اما به نظر می رسد حداقل در دو دهه اخیر آمار و ارقام نتایج چندان خوش بینانه ای در مورد این بخش از جمعیت جامعه پیش روی ما نگذارد. اگرچه استناد به نتایج این دو پژوهش آمار و اطلاعات لازم را برای یک ارزیابی کلی در مورد دانشجویان فراهم نخواهد کرد اما بدون شک بخشی از واقعیت فضای دانشگاهی را به نمایش خواهد گذاشت. واقعیتی که شاید ما را در مورد «اسطوره دانشجوی آگاه» وادار به تأمل کند.