کانال آموزشی چطور

چرا برخی افراد معلولیت خود را در محل کار پنهان می‌کنند؟

by

کارکردن حتی برای کسانی که در سلامتی کامل به سر می‌برند و دچار معلولیت ذهنی یا جسمی نیستند تنش‌زا و استرس‌آور است. مشغله‌های مختلف کاری، تعامل با کارفرما و همکاران، کنارآمدن با مشتری‌ها و دیگر عوامل مختلف، درمجموع، به این تنش و استرس دامن می‌زنند. اکنون، کارمند یا کارگری را در نظر آورید که نوعی معلولیت را هم پنهان می‌کند: هرروز صبح زود بیدارشدن، ضرب‌العجل‌های کاری، دنبال‌کردن سیاست‌های محل کار و… مشخصا برای چنین کسی به‌مراتب دشوارتر می‌شود و، در مقایسه با کارکنان عادی، بار سنگین‌تری را بر دوش او می‌گذارد. مطلبی که پیش رو دارید شرحی کامل است از جزئیات تحقیقاتی که درباره وضعیت افراد دارای معلولیت در محیط‌های کاری انجام شده است. اینکه اساسا چرا برخی افراد معلولیت خود را در محل کار پنهان می‌کنند، اثراتی که این پنهان‌کاری می‌تواند به همراه داشته باشد و مقایسه آن با صحبت‌کردن علنی از معلولیت مسائلی هستند که تحقیقات مذکور حول محور آن‌ها انجام شده است و، در ادامه، توضیحات بیشتری در موردشان خواهیم داد. همراه ما باشید.

حتما بخوانید:

فرد دارای معلولیت کسی است که از نوعی ضایعه یا خلل جسمی یا ذهنی رنج می‌برد و به‌واسطه آن، در انجام‌دادن یک یا چند بخش از فعالیت‌های اصلی روزمره دچار محدودیت می‌شود. بر اساس نتایج تحقیقاتی که این مطلب با استناد به آن نوشته شده است، از میان کل کارکنانی که مورد ارزیابی قرار گرفتند، وضعیت سلامتی ۳۰ درصد از آنها به‌گونه‌ای بود که، بنا بر تعریف مذکور، در آنها معلولیت تشخیص داده شد. اغلب این کارکنان وضعیت‌شان را مخفی نگه می‌داشتند و تنها ۳۹ درصد معلولیت خود را با کارفرمای‌شان در میان گذاشته‌ بودند. تعداد کارکنانی که از معلولیت‌شان با اعضای تیم کاری و دیگر همکاران سخن گفته بودند حتی از گروه قبلی هم کمتر بود (به‌ترتیب ۲۴ و ۲۱ درصد).

عده‌ای جز علنی‌کردن معلولیت‌شان چاره‌ای ندارند. ۱۳ درصد از کارکنانی که در این تحقیقات شرکت داشتند گفته بودند که معلولیت‌شان (یا حداقل یکی از معلولیت‌های‌شان، اگر در آن‌واحد دچار چند ناتوانی مختلف بوده باشند) قابل‌رؤیت است و درنتیجه عملا نمی‌توانند آن را مخفی کنند و این جنبه از هویت آنها در معرض دید عموم قرار می‌گیرد. این درصد شامل کارکنانی می‌شود که به‌عنوان‌مثال مجبورند از وسیله‌ای مثل ویلچر یا عصای مخصوص استفاده کنند یا آنکه دست یا پای مصنوعی دارند.

https://www.chetor.com/wp-content/uploads/2019/10/1-34.jpg

درعین‌حال بالغ بر نیمی از کارکنان (۶۲ درصد) گفته بودند که معلولیت‌شان غیرقابل‌رؤیت است. آن‌ها موافق بودند که «دیگران پی به معلولیت من نمی‌برند، مگر آنکه خودم از آن صحبت به میان آورم».

ازجمله معلولیت‌های غیرقابل‌رؤیت می‌توان افسردگی و سایر اختلال‌های ذهنی، کم‌توجهی-بیش‌فعالی (ADHD؛ ناتوانی در تمرکز بر یک موضوع خاص و فعالیت بدنی زیاده از حد ازجمله نشانه‌های آن‌اند)، دیابت و… را نام برد.

در این میان، یک گروه ۲۶درصدی از کارکنان هم بودند که معلولیت‌شان به‌فراخور موقعیت، هم می‌تواند قابل‌رؤیت باشد و هم می‌تواند این‌طور نباشد. مثلا کسی که دچار کم‌بینایی است تنها در مکان‌هایی از عصای مخصوص استفاده می‌کند که برایش ناآشنا باشد.

با توجه به این درصدها، مشاهده می‌کنید که بیشتر معلولیت‌ها قابل‌رؤیت نیستند (یا فقط گاهی قابل‌رؤیت هستند). درنتیجه، علنی‌کردن معلولیت تبدیل به انتخابی می‌شود که به عهده شخص معلول است و اگر هم بخواهد این کار را بکند، بازهم تصمیم گیری درباره مسائلی مثل‌اینکه در چه زمانی و با چه کسانی از آن صحبت به میان آورد به عهده خودش خواهد بود.

بررسی اثرات علنی‌کردن معلولیت در برابر پنهان‌کردن آن

https://www.chetor.com/wp-content/uploads/2019/10/3-15.jpg

در بخش دیگری از این تحقیقات، ارزش و تأثیر علنی‌کردن ناتوانی یا معلولیت ارزیابی شد: بر اساس این ارزیابی، مشخص شد که اگر افراد معلول یا ناتوان معلولیت خود را برای بیشتر کسانی که با آنها تعامل دارند آشکار سازند، در مقایسه با کسانی که معلولیت خود را برای هیچ‌کس آشکار نمی‌کنند، بیش از دوبرابر خرسندتر خواهند بود (۶۵ درصد در برابر ۲۷ درصد). همچنین احتمال آنکه دائما درگیر هیجاناتی چون تشویش و نگرانی باشند کمتر است (۱۸ درصد در برابر ۴۰ درصد) و نیز، کمتر احساس جداافتادگی و انزوا به سراغ‌شان می‌آید (۸ درصد در برابر ۳۷ درصد).

در حین تحقیقات و گفت‌وگو با کارکنان نکته دیگری هم برای‌مان آشکار شد: مزایایی که صحبت‌کردن از معلولیت در بلندمدت می‌تواند به همراه داشته باشد. این مثال به روشن‌شدن موضوع کمک می‌کند: کریس اِشلگتی (Chris Schlechty) در شرکت مایکروسافت فعالیت می‌کند و توسعه‌دهنده نرم‌افزار است. او به بیماری دیستروفی ماهیچه‌ای [نوعی بیماری که رشد ماهیچه‌ها را مختل می‌کند و با ضعف و ناتوانی عضلانی همراه است] مبتلا است و علاوه بر مسئولیت‌هایی که شغل اصلی‌اش ایجاب می‌کند، وظیفه دیگری هم به عهده دارد که کسب اطمینان از برآورده‌شدن نیازهای مردمی است که دچار معلولیت‌های گوناگون‌اند و از محصولات آن‌ها استفاده می‌کنند. هرکس درباره چندوچون دسترسی‌پذیری محصولات شرکت برای این دسته از مردم سؤالی داشته باشد، اول به سراغ کریس می‌رود. بینش منحصربه‌فرد کریس باعث شد بتواند نیازهای برآورده‌نشده بازار را شناسایی و کارفرمایش را از نوآوری خود بهره‌مند کند و همه این‌ها را مدیون معلولیتش است.

باتوجه‌به آنچه گفته شد، علنی‌کردن معلولیت هم می‌تواند برای شخص معلول سودمند باشد و هم می‌تواند در حیطه کاری با مزایایی برای او همراه باشد. پس چرا باوجوداین هنوز کسانی را می‌بینیم که معلولیت‌شان را پنهان می‌کنند؟

چرا برخی افراد معلولیت خود را در محل کار پنهان می‌کنند؟

تبعیض در محل کار میان کارکنان سالم و معلول مسئله‌ای است که با وضع قوانین مختلف ممنوع اعلام شده است. اما متأسفانه گاهی فرهنگ محیط‌های کاری و روابط انسانی بر قوانینی که در حمایت از کارگران و کارمندان معلول وضع می‌شوند چیره می‌شود و به چنین قوانینی مجال اجرا نمی‌دهد. در اینجا منظور آن محیط کاری است که حتی ایماواشاره‌های غیرمستقیم ـ و حتی گاهی تشویق‌های صریح و آشکار ـ می‌تواند حاکی از وجود چنین تبعیض‌هایی باشد.

اشخاص معلولی که در جاهای مختلف مشغول‌به‌کار هستند، برای پنهان‌کردن هویت اصلی‌شان، دلایل متعددی برشمرده‌اند: مثلا، ترس از نیشخندها و آزارواذیت‌های دیگران، نگرانی از بابت اینکه روابط‌شان با همکاران‌شان تحت‌تأثیر قرار گیرد، دل‌واپسی از اینکه به چشم کارفرما تنبل یا کم‌توان‌تر از دیگران به نظر بیایند و، درنتیجه، پیشرفت شغلی آنها تحت‌تأثیر قرار بگیرد.

راهکارهایی برای کمک به علنی‌کردن معلولیت در محیط کار

https://www.chetor.com/wp-content/uploads/2019/10/4-11.jpg

متأسفانه راه‌حلی فوری وجود ندارد اما اگر فرهنگ محیط کاری خود را ارزیابی کنید، می‌توانید در جهت علنی‌کردن معلولیت‌تان گام‌هایی بردارید و از تنش و دلهره دائمی، که از سربه‌مهر نگه‌داشتن معلولیت‌تان نشئت می‌گیرد، خلاص شوید. در ادامه تعدادی از راهکارها برای رسیدن به هدف مذکور را معرفی می‌کنیم.

۱. جست‌وجو به‌دنبال سازمان‌ها و ادارات حامی معلولان

سازمان‌ها و اداراتی هستند که بعضا به روش‌های گوناگون سعی دارند این پیام را منتقل کنند که بحث تبعیض قائل‌نشدن میان کارکنان معلول با دیگر کارکنان را جدی می‌گیرند و حمایت و کمک‌شان را شامل حال اشخاص دچار معلولیت می‌کنند. غالبا طی همان مراحل اولیه و در فرایند استخدام است که می‌توان چنین سازمان‌هایی را شناسایی کرد. برای این منظور باید، در وب‌سایت سازمان مربوطه، بیانیه‌های منتشرشده ازسوی آن سازمان و دیگر منابع مرتبط را جست‌وجو کنید و ببینید که آیا به شروط استخدام معلولان اشاره‌ای مستقیم شده است یا خیر؟ اگر جواب مثبت بود، آیا برنامه‌ای برای حمایت از معلولان و کمک به آن‌ها، در تطبیق با محیط کار، دارد یا نه؟ با پیداکردن جوابی برای این دست سؤال‌ها، می‌توان درک بهتری از سیاست‌های سازمان‌ها و ادارات در مواجهه با معلولان پیدا کرد.

با راه‌یافتن به محیط کاری چنین سازمان‌ها و اداراتی، علنی‌کردن معلولیت ساده‌تر می‌شود.

۲. آشنایی بیشتر با کارفرما

کارکنانی که معلولیت‌شان را علنی می‌کنند اغلب این موضوع را با کارفرما در میان می‌گذارند. کاملا منطقی است، چون کارفرما است که بر دسترسی به تجهیزات تأثیر مستقیم دارد و، از بابت مسائلی مثل انعطاف‌پذیری کاری و حجم کار، او است که می‌تواند تغییراتی به وجود آورد و کمک‌حال کارکنانش باشد.

نظر به آنچه گفته شد، درمیان‌گذاشتن مسئله با کارفرما راهکار دیگری برای علنی‌کردن معلولیت است، اما کارفرمایانی هستند که رویکرد و رفتارشان در محیط کاری آنها را برای این منظور شایسته‌تر می‌کند و، فارغ از معلولیت و مسائلی ازاین‌دست، که بعضی جنبه‌های زندگی افراد را محدود می‌کنند، دوست دارند به همه بر اساس توانایی‌های حقیقی‌شان میدان بدهند. اگر چنین کارفرمایی داشته باشید، می‌توانید با اطمینان و دل‌گرمی بیشتری پیش بروید. شش ویژگی هستند که در چنین کارفرمایانی دیده می‌شوند: برای تک‌تک اعضا و کارکنان گوشی شنوا دارند، بازخورد هایی که ارائه می‌کنند قابل‌اجرا است، پذیرای پیشنهادها هستند، سعی می‌کنند اعضای تیم کاری را توانمند سازند، فضایی ایمن برای ابراز عقیده‌ها به وجود می‌آورند و موفقیت را به پای تلاش تمام اعضای تیم می‌نویسند.

۳. علنی‌کردن معلولیت نزد یکی از همکاران

اشخاص معلولی که با علنی‌کردن مسئله نزد کارفرما راحت نیستند، می‌توانند به همکاری روی بیاورند که مورداعتمادشان است. اگر این کار هم دشوار و از توان شخص خارج بود، راهکار جایگزین دیگر استفاده از خدمات مشاوره‌ای کانون‌ها و سازمان‌های کمک به معلولان خواهد بود. نکته‌ای که نباید از آن غفلت کرد اهمیت صحبت‌کردن درباره معلولیت و آسایش‌خاطری است که به‌همراه دارد؛ خواه این صحبت‌کردن در قالب مشاوره با کانون‌های خدماتی یادشده انجام گیرد یا در مراکز و ارگان‌های دیگر. شخصی که دچار معلولیت است با صحبت‌کردن درباره آن از هیجاناتی نظیر خجالت زدگی، که با ناتوانی‌اش همراه است، رهایی پیدا می‌کند و به‌مرور این احساس جایگزین را پیدا می‌کند که ایرادی ندارد اگر مردم با خودِ واقعی او رودررو شوند و معلولیت چیزی از ارزش‌هایش کم نخواهد کرد.

البته گستره فعالیت این کانون‌ها بسیار وسیع است و شامل خدماتی چون فرهنگ‌سازی و اطلاع‌رسانی به‌منظور تعلیم رفتار مناسب با معلولان، مشاوره و گفت‌وگو با اشخاص دچار معلولیت، کاریابی برای آن‌ها و… هم می‌شود. به‌عنوان‌مثال، در نتیجۀ فعالیت یکی از همین کانون‌های خدماتی در قزوین، کارخانه‌ای احداث و راه‌اندازی شد که ۹۲ درصد پرسنل آن از معلولان هستند.

کلام آخر

اگر دچار معلولیتی غیرقابل‌رؤیت هستید، تصمیم با شما است که برای علنی‌کردن آن اقدام کنید یا خیر و همه‌چیز درنهایت به صلاحدید خودتان بستگی دارد. اما اگر فرهنگ سازمانی یا حتی رفتار یکی از همکاران زمینه را برای علنی‌کردن معلولیت مساعد کرده است، نهایت استفاده را از آن ببرید. اگر مجبور به پنهان‌کردن معلولیت در محیط کار نباشید، از شر افکار تنش‌زا و دلهره‌آور خلاص می‌شوید و امکان آن را خواهید داشت که تمام توجه و حواس‌تان را به کارتان معطوف کنید و مشخصا با چنین رویکردی هم در کارتان موفق‌تر خواهید شد و هم به‌طورکلی زندگی به کام‌تان شیرین‌تر خواهد شد.

نظر شما چیست؟ آیا موافق علنی‌کردن معلولیت در محیط کار هستید؟ تجربه‌ای از برخورد کارکنان یا کارفرما با معلولان دارید؟ مشتاق شنیدن نظرات و جواب‌های شما هستیم.

منبع hbr